ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
دانش، هسته اصلی تولید و شاخص اصلی خلاقیت و سرمایه انسانی[5] است. پرواضح است که هم افزایی مابین تحصیل دانش و قدرت تولید، جامعه ما را به فعالیت های ایجاد ارزش (ارزش افزوده اقتصادی) که بر مبنای دانش نو و متمرکز قرار دارد، می رساند. نوع ساختار توانمندی انسانی بر مبنای دانش جامعه، در سیستم های مختلف بسیار پراهمّیت بوده است. در این زمان که تحصیل دانش سرعت گرفته و شکل مهارت های انسانی شروط پیشرفته و توسعه اند؛ بسیار ضروری است که مسیر کلیدی مناسب برای تحصیلات، آموزش، تحقیق وتوسعه و بهبود، شامل انتخاب های استراتژیک و سیاست های خاص برای توسعه و رشد را بیابیم. در سال های اخیر، دارایی های نامشهود شرکت ها و موسسات؛ مخصوصاً موسسات با تکنولوژی بالا و شرکت های دانش محور درفرایند ایجاد ارزش شرکت ها،نقش مهم و فزاینده ای دارند(رضایی و همکاران،89).
بطوری که ارزیابی اثر سرمایه فکری، خاص دارایی های نامشهود بر ارزش بازار شرکت ها، نسبت به دارایی های مشهود، مهم تر است. اهمّیت دارایی های نامشهود اخیراً به طور فزاینده ای رو به افزایش است.[6] علاوه بر این درک وفهم ارتباط بین نرخ رشد سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها، جدای از حفظ منافع سرمایه گذاران اعم از بالفعل و بالقوه؛ باعث رشد شرکت و در نهایت باعث حداکثر کردن سود یا حداکثر کردن ثروت می شود. معیاری که می تواند این عوامل را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد؛ ارزش افزوده اقتصادی(EVA) است که یک معیار ارزیابی عملکرد داخلی و مبتنی بر ارزش می باشد. ارزش افزوده اقتصادی یک معیار با چند هدف است؛ یکی ارزیابی عملکرد، دیگری تعیین ارزش سهام، بودجه بندی؛ علی الخصوص بودجه بندی سرمایه ای و کمک به تعیین میزان پاداش مدیران؛ بطوری که استحقاق آن را داشته و این یک عامل انگیزشی به حساب می آید. به همین دلیل مدیران برای رسیدن به اهداف فوق؛ توجه خاصی به متغیرهای سرمایه فکری و تعریف گسترده تری از دارایی نامشهود دارند.
شناخت ارزش سرمایه فکری و متغیرهای مؤثر بر آن (از دیدگاه پالیک[7]) موجب خواهد شد تا مدیران متغیرهایی را که نقش اساسی در ایجاد ارزش دارند را؛ شناسایی و در جهت بهبود آنها، گام بردارند و یا حتی عوامل مخرّب ارزش را از بین برده و یا تضعیف کنند که بدین ترتیبب مدیران می توانند در ایجاد ارزش به صورت اثربخش و کارا عمل کنند، در غیر این صورت ثروت سهامداران از بین می رود و مدیریت دستخوش تغییرات خواهد شد. وچه بسا شرکت ها به ورشکستگی دچار شوند.
در حال حاضر، گزارش های مالی که طبق استانداردهای حسابداری تهیه می شوند، این اهداف را به طور فراگیر برآورد نمی سازند؛ به این معنی که در اندازه گیری و گزارش گیری سرمایه های فکری با نقصان مواجه هستند. بدین ترتیب، طبیعی است در ارزشیابی شرکت ها؛ شکاف فزاینده بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها به وجود می آید. به دلیل دشواری اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری، چارچوب حسابداری مدونی برای افشای سرمایه فکری در جهان وجود ندارد، بنابراین وضعیت فعلی افشای سرمایه فکری در سراسر جهان محدود و درحال تغییر است. این چالش، موجبات تحقیقات وسیعی را فراهم می آورد. محدودیت های گزارش مالی در بیان ارزش بازار شرکت بر این واقعیت استوار است که منبع ارزش اقتصادی شرکت، تنها دارایی های مادی نیست، بلکه سرمایه فکری نیز است. علاوه بر این سرمایه فکری در بنگاه ها، خود ایجادکننده ی مزیت رقابتی بین بنگاه ها است؛ بنابراین سرمایه فکری برعملکرد شرکت ها نیز اثر متفاوتی خواهد داشت.[8]
این تحقیق ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را، مورد بررسی قرار می دهد. سرمایه فکری با توجه به این که نقش مهمّی در رابطه با ارزش شرکت دارد، توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. بلیر[9] و کوچان[10] خاطر نشان می کنند که اهمّیت دارایی های نامشهود اخیراً به طور فزاینده ای رو به افزایش است. به نظر می رسد، تاثیر سرمایه فکری به طور خاصی در شرکت های دانش محور که به سرعت ایجاد شده اند، مهم باشند. مانند: شرکت های بیوتکنولوژی، فن آوری اطلاعات.
هولند[11] خاطر نشان می کند که معمولاً دارایی های نامشهود به خاطر این مشکل که چگونه ارزش دارایی اعلام شود، ناشناخته هستند؛ بنابراین مشکل می شود، این مسأله را که این دارایی های نامشهود[12]، چه قدر سود برای این شرکت ها می آورند را، مورد ارزیابی قرار داد. یک تأثیر بر دارایی های نامشهود بر ارزش شرکتها، مربوط به عدم تقارن اطلاعات[13] است.
بارث[14]،کازنیک[15] ومک نیکولز[16]، پیشنهاد دادند، از آن جایی که فقدان ارزیابی خاص برای ارزیابی دارایی نامشهود وجود دارد و برآورد یک قیمت منصفانه برای آنها مشکل است، شرکت ها با دارایی های نامشهود بیشتر، دارای عدم تقارن اطلاعات بیشتر بین مدیران و سرمایه گذاران می باشند. گارسیا[17]، آیوسو[18] متوجّه می شوند که این ریسک عدم تقارن اطلاعات هم؛ به تخصیص مؤثر سهام آسیب می رساند که به خاطر یک سری عوامل، مؤثر می باشد. مانند: افزایش هزینه سهام، افزایش در گسترش تقاضا برای مزایده، عدم نقدینگی، بازارهای سرمایه ای و تصمیمات سرمایه گذاری نامناسب(ون چانگ و همکاران،2011) [19].
ابودی[20]و لیو[21] بیان می کنند: از طرف دیگر، غالباً سرمایه گذاران ممکن است تصمیم به سرمایه گذاری در شرکت هایی نمایند که ریسک تجاری[22] بالا و هم چنین مشکلات نمایندگی[23] داشته باشند. به منظور حذف عدم تقارن اطلاعات ومشکلات نمایندگی، سرمایه گذاران نیاز به اطلاعاتی راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها دارند. ویات[24] تاکید می کند که سرمایه گذاران به اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها و نقشی که آنها در فرایند ایجاد ارزش ایفا می کنند، نیاز دارند. دو منبع وجود دارد که سرمایه گذاران می توانند از آن ، این چنین اطلاعاتی مانند گزارشات سالانه و گزارشات کارشناسی(تحلیل گر) را بدست آورند. هلی[25] و پالپو[26] تاکید می کنند که گزارشات کارشناسی (تحلیل گر) نقش خیلی مهمّی در ارتباط با مدیران و سرمایه گذاران ایفا می کنند، آن می تواند عدم تقارن اطلاعات را کم کند و هم چنین قابلیت اعتماد[27] را بهبود دهد. بارث، کازنیک ، نیکولز ، لیو و سوگینس امیرا؛ دریافتند که اطلاعات فراهم شده توسط تحلیل گران مالی برای شرکت های دانش محور مهم تر است، چون اطلاعات راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه برای نمونه از شرکت ها، ناکافی است و تحلیل گران مالی باید به نقش کسب اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه خود ارائه دهند، ممکن است که عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و ارزش واقعی شرکت ها بهتر مشخص شود. در ضمن سرمایه فکری، فرصت های رشد آتی شرکت ها را مشخص می کند که ممکن است به عملکرد بهتر شرکت ها منجر شود(عبداله و سوفیانا،2012)[28]. بنابراین در این تحقیق تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم. نتایج این تحقیق در قالب پنج فصل و تعدادی پیوست ارائه خواهد شد.
در فصل اول کلیات تحقیق ارائه میشود. در فصل دوم، مبانی نظری سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی و فصل سوم به روش شناسی تحقیق اختصاص دارد .در فصل چهارم، نتایج حاصل از داده های آماری تحقیق ارائه و اطلاعات بدستآمده مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در فصل پنجم نتیجهگیری به همراه پیشنهادات لازم ارائه خواهد شد.
1-2 تشریح وبیان مسئله
بنابراین در این تحقیق تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم. این تحقیق؛ عملکرد شرکت ها را با توجه به سه جنبه، مد نظر قرار می دهد. یکی عملکرد حسابداری که می توان آن را با توجه به تشریح و بیان موضوع ارائه شده فوق؛ بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی ارزیابی کرد. دومی، عملکرد بازار است که از طریق بازده سالانه سهام می توان آن را مورد ارزیابی قرار داد؛ و سومی عملکرد مالی می باشد که بر اساس نسبت های سودآوری مانند سود هر سهم، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی ها قابل ارزیابی است.
1-3 اهمّیت موضوع
1-4 مبانی نظری تحقیق
هولند خاطر نشان می کند که معمولاً دارایی های نامشهود به خاطر این مشکل که چگونه ارزش دارایی اعلام شود، ناشناخته هستند؛ بنابراین مشکل می شود، این مسأله را که این دارایی های نامشهود، چه قدر سود برای این شرکت ها می آورند را، مورد ارزیابی قرار داد. یک تاثیر بر دارایی های نامشهود بر ارزش شرکتها، مربوط به عدم تقارن اطلاعات است.
بارث،کازنیک ومک نیکولز، پیشنهاد دادند، از آن جایی که فقدان ارزیابی خاص برای دارایی نامشهود وجود دارد و برآورد یک قیمت منصفانه برای آنها مشکل است، شرکت ها با دارایی های نامشهود بیشتر، دارای عدم تقارن اطلاعات بیشتر بین مدیران و سرمایه گذاران می باشند. گارسیا، آیوسو متوجّه می شوند که این ریسک عدم تقارن اطلاعات هم؛ به تخصیص مؤثر سهام آسیب می رساند که به خاطر یک سری عوامل مؤثر می باشد. مانند: افزایش هزینه سهام، افزایش در گسترش تقاضا برای مزایده، عدم نقدینگی، بازارهای سرمایه ای و تصمیمات سرمایه گذاری نامناسب(ون چانگ و همکاران،2011).
ابودی و لیو بیان می کنند: از طرف دیگر، غالباً سرمایه گذاران ممکن است تصمیم به سرمایه گذاری در شرکت هایی نمایند که ریسک تجاری بالا و هم چنین مشکلات نمایندگی داشته باشند. به منظور حذف عدم تقارن اطلاعات ومشکلات نمایندگی، سرمایه گذاران نیاز به اطلاعاتی راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها دارند. ویاتتاکید می کند که سرمایه گذاران به اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها و نقشی که آنها در فرایند ایجاد ارزش ایفا می کنند، نیاز دارند. دو منبع وجود دارد که سرمایه گذاران می توانند از آن ، این چنین اطلاعاتی مانند گزارشات سالانه و گزارشات کارشناسی(تحلیل گر) را بدست آورند. هلی و پالپو تاکید می کنند که گزارشات کارشناسی (تحلیل گر) نقش خیلی مهمّی در ارتباط با مدیران و سرمایه گذاران ایفا می کنند، آن می تواند عدم تقارن اطلاعات را کم کند و هم چنین قابلیت اعتماد را بهبود دهد. بارث، کازنیک، نیکولز، امیرا، لیو و سوگینس دریافتند که اطلاعات فراهم شده توسط تحلیل گران مالی برای شرکت های دانش محور مهم تر است، چون اطلاعات راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه برای نمونه از شرکت ها ناکافی است و تحلیل گران مالی باید به نقش کسب اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه خود ارائه دهند، ممکن است که عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و ارزش واقعی شرکت ها بهتر مشخص شود. در ضمن سرمایه فکری، فرصت های رشد آتی شرکت ها را مشخص می کند که ممکن است به عملکرد بهتر شرکت ها منجر شود (عبداله و سوفیانا،2012). بنابراین در این تحقیق؛ تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم.
نگاهی مختصر به تعاریف سرمایه فکری، نشان دهنده ی این است که نویسندگان هنوز بر سر تعریف خاصی توافق ندارند. ولی از جهات زیادی شباهت هایی بین تعاریف
خرید اینترنتی فایل کامل :
مختلف مشاهده می شود. تمامی این تعاریف بر این اصل استوار است که سرمایه فکری، مجموع دارایی های نامشهود سازمان، اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی)، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی را شامل می شود(آلریچ)[35] . کلین و پارساک[36] ، سرمایه فکری را، بسته کاربردی دانش، تعریف کردند. طبق تعریف مار و سکوما[37]، سرمایه فکری؛ مجموعه ای از دارایی های مبتنی بر دانش است که به یک سازمان تعلق دارد و به طور چشم گیری در بهبود موقعیت رقابتی مشارکت دارد[38]. بونتیس[39]؛ معتقد است که سرمایه فکری عبارت از: تلاش برای استفاده مؤثر از دانش(محصول نهایی) در مقابل اطلاعات (ماده خام) است. بروکینگ[40] سرمایه فکری را این گونه تعریف کرد:«سرمایه فکری؛ اصطلاحی است برای ترکیب دارایی نامشهود بازار، دارایی فکری، دارایی انسانی و دارایی زیر ساختاری، که شرکت را برای انجام فعالیت هایش توانمند می سازد»[41]
Correlation.[1]
Regression.[2]
Least squares .[3]
.[4] نوری بروجردی پیمان وهمکاران ، (1389) ، مجله حسابداری، سال سوم، شماره پنجم.
[5]. Human capital(HC)
[6]. Maaloul,2010
[7]. Pulic
.[8] رضایی، فرزین و همکاران ، (1389) ، تحقیقات حسابداری وحسابرسی، شماره هفتم.
[9]. Blair
[10] . Kochan
Holland.[11]
[12]. Intangible assets
Information asymmetry.[13]
Barth.[14]
Kasznik.[15]
Mcnichols.[16]
Garcia.[17]
Ayuso .[18]
[19]. Wen-Chung Guo (Taiwan), Shin-Rong Shiah-Hou (Taiwan), Shih-Hua Pan (Taiwan), Investment Management and Financial Innovations, Volume 8, Issue 4, 2011
Aboody .[20]
Lev.[21]
Business risk.[22]
[23]. Agency problems
Wyatt.[24]
[25]. Healy
[26]. Palepu
Reliability.[27]
Abdullaha, D. & Sofiana,S.(2012) .[28]
competitive advantage.[29]
Strategic Management.[30]
[31] . رضایی، فرزین و همکاران ، (1389) ، تحقیقات حسابداری وحسابرسی، شماره هفتم.
Intellectual capital growth rate.[32]
[33]. Intellectual action
[34]. Roos, (1997)
Ulrich.[35]
Marr & Schiuma.[36]
Marr & Schiuma.[37]
[38]. Bollen
Bontis.[39]
Brooking.[40]
[41]. رضایی، فرزین و همکاران ، (1389) ، تحقیقات حسابداری وحسابرسی، شماره هفتم.
Accounting performance .[42]
Market performance.[43]
financial performance.[44]