نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم
کلمات کلیدی : انسجام اجتماعی؛ بزهکاری؛ پیشگیری
الف – بیان مسآله
یکی از مهمترین مؤلفه های تأمین کننده امنیت داخلی در هر جامع های، مقوله مهم “انسجام فرهنگی” میباشد. غرض از این مفهوم وجود سطح قابل قبولی از هماهنگی بین نهادهای متولی امور اجتماعی – فرهنگی در جامعه است که در نتیجه آن تضاد و تضارب در حوزه کارکردهای نهادهای فرهنگی جامعه به حداقل ممکن رسیده و یا از بین میرود. بدیهی است که فضای مبتنی بر “انسجام فرهنگی” از حیث روانی – فکری، بستر لازم برای پیشرفتهای اقتصادی و سیاسی را فراهم میآورد و این امر دلالت بر اهمیت و ضرورت وجود انسجام فرهنگی دارد.
انسجام اجتماعی به معنای آن است كه گروه وحدت خود را حفظ كرده و با عناصر وحدت بخش خود تطابق و همنوایی داشته باشد. همبستگی و انسجام احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است كه از آگاهی و اراده برخوردار باشند و حائز یک معنای اخلاقی است كه متضمن وجود اندیشه یک وظیفه یا الزام متقابل است و نیز یک معنای مثبت از آن برمی آید كه وابستگی متقابل كاركردها، اجزا یا موجودات در یک كل ساخت یافته را می رساند.
مفاهیم همنوایی و همرنگی نیز در ارتباط با مفهوم وفاق اجتماعی باید مورد دقت قرار گیرد. به نظر می رسد جدایی آشكار بین وفاق اجتماعی و همبستگی و انسجام اجتماعی از یک سو و بین وفاق اجتماعی و نظم اجتماعی از یک سو، و از سوی دیگر این مفاهیم وفاق اجتماعی و نمی شود به گونه ای كه مفاهیم اخیر نزدیكی بسیار زیادی دارند، به اندازه ای كه در برخی موارد یكسان هستند.
همنوایی همنوایی و همرنگی ملاحظه فرد با گروه عبارت است از اینكه فرد باورها، ارزشها،نمادها و هنجارهای گروه، یعنی فرهنگ گروه را درونی كرده و در ساخت شخصیت خود، یگانگی بخشیده باشد . همنوایی یعنی استاندارد شدن و یكسان شدن رفتار. همنوایی با تطابق با محیط اجتماعی تفاوت دارد، چون درتطابق درجه ای از همنوایی با درجه ای از تفاوت قابل تحمل توسط گروه همراه و فرد تا اندازه ای خود مختار است.[1]
تالكوت پارسونز از متفكرین برجسته نظریه ساختی – كاركردی ، موضوع انسجام اجتماعی را در دو نظام شخصیت و نظام اجتماعی مورد بحث قرار داده است. پارسونز در
خرید اینترنتی فایل کامل :
تحلیل انسجام در سطح نظام اجتماعی به كنشهای اظهاری اشاره نموده و معتقد است هرگاه در موقعیتهای اجتماعی كنش های اظهاری ‹ خود› ‹معطوف به دیگران› باشد به نوعی همكاری و انسجام می انجامد و هرگاه این انسجام نهادینه باشد می توان آن را همبستگی نامید.
سطح بالای انسجام زمانی است كه كنشهای افراد اخلاقی و معطوف به یک جمع باشد. در این كنشها مسئولیت و وفاداری در قبال دیگران به حد اعلای خود می رسد. انسجام احتماعی بر افزایش حجم و بسیاری تعامل و ارتباط متقابل اجتماعی و میزان اعتماد افراد جامعه نسبت به یکدیگر دلالت دارد. می توان انسجام اجتماعی را به احساس یکپارچگی افراد جامعه، روابط دوستانه و محبت آمیز، میزان روابط اجتماعی و تعامل های گروهی بر اساس ارزشهای مشترک و منسجم تعریف کرد(نیازی،1383: ص201)
از نظر پوتنام[2](1998)، آنچه كه مشاركت همه اقشار مردم و پس اندازهایشان را در فرایندهای تولیدی امكان پذیر ساخته بود، حس فراگیر درستكاری بود كه بوسیله حس تعلق به یک اجتماع یكپارچه تقویت شده بود. بهبود چشمگیر زندگی اقتصادی و عملكرد حكومت بوسیله هنجارها و شبكه های مشاركت مدنی ممكن شده بود. تغییرات انقلابی كه در نهادهای سیاست و اقتصاد رخ داد، برآمده از این شرایط اجتماعی منحصر به فرد و پیوندهای افق همكاری و همبستگی اجتماعی درون آن بود.
از نظر گیدنز[3](1986)، انسجام اجتماعی را نمی توان با اقدام از بالا به پایین دولت یا با توسل به سنت تضمین كرد. ما ناچاریم زندگی را به شیوهای فعالتر از آنچه در نسلهای پیشین درست بود بسازیم و باید برای پیامدهای آنچه انجام میدهیم و عادتهای شیوه زندگی كه برگزیده ایم فعالانه تر مسئولیت بپذیریم و باید این راه تعادل جدیدی بین مسئولیتهای فردی و اجتماعی بیابیم.
در تعریف دیگر انسجام اجتماعی دلالت بر توافق جمعی میان اعضای یک جامعه دارد كه حاصل پذیرش، درونی كردن نظام آموزشی و هنجاری یک جامعه و وجود تعلق اجتماعی (احساس «ما»بودن) و تراكمی از وجود تعامل گر میان افراد آن جامعه است.[4]
از دیدگاه جامعه شناختی، همبستگی پدیده ای است كه براساس آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضا به یكدیگر وابسته و به طور متقابل نیازمند یكدیگر هستند.. این امر مستلزم طرد آگاهی و نفی اخلاقی مبتنی بر تقابل و مسئولیت نیست، بلكه دعوت به احراز و كسب این ارزشها و احساس الزام متقابل است.[5]
انسجام اجتماعی از موضوعاتی است که از آغاز نظریه پردازی های اجتماعی همراه مفاهیمی چون نظم گرایی، همبستگی اجتماعی و مباحثی از قبیل قانون-گرایی، حس تعلق به جامعه، قدرت تشکلهای اجتماعی مورد توجه بوده است .در عصر حاضر موفقیت در اجرای برنامه ها پیشگیری از جرم با رویکردهای اجتماعی وجامعه محوری نیازمند اقدامات فرا سازمانی پلیس از جمله افزایش اعتمادسازی، همبستگی و مشارکت اجتماعی وغیره است.پیشگیری اجتماعی از جرم، مشارکت شهروندان در تصمیم سازی های نظم و امنیت را به دنبال دارد و این همان هدفی است که پلیس در تحقق رویکرد جامعه محوری خود به دنبال آن می باشد و به نوعی می توان امنیت روانی پایدار را در بستر انسجام اجتماعی جامعه جستجو کرد. لذا شاخصه هایی نظیر قانون گرایی، حس تعلق به جامعه ، احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت جامعه ودرک آسیب های ناشی از ناهنجاری در جامعه که نیازمند مشارکت همه جانبه جامعه است، می تواند به تحکیم انسجام اجتماعی در جامعه و در نتیجه کاهش جرم وناهنجاری کمک نماید.
در این مقاله سعی داریم به این نتیجه برسیم که انسجام اجتماعی چه نقشی در پیشگیری از جرم می تواند ایفا کند؟