رابطه مقابله های مذهبی، سبک های حل مسئله و نشخوار فکری با سلامت روان والدین
سرطان[1] یکی از بیماریهای مزمن و نادر کودکان است و تشخیص سرطان فرزندان، استرس قابل ملاحظهای را برای خانواده ها به همراه دارد (ایزر[2]، 2004). علیرغم پیشرفتهای پزشکی، توسعهی درمانهای سرطان و افزایش تعداد افراد بهبود یافته، این بیماری احساس درماندگی و ترس عمیقی در فرد و خانوادهی او ایجاد میکند . اضطراب یکی از مهمترین اختلالات روان شناختی در فرد مبتلا به سرطان و خانوادهی او است (لی – مین[3]،وو[4]،جیان – مینگ[5]، 2012). بیماران سرطانی و خانوادههای آن ها اضطراب و تنشهای زیادی را همراه با تشخیص این بیماری، تجربه میکنند (شارما[6]،سود[7]،لوپرینزی[8]،پراساد[9]،2012). والدین کودکان مبتلا به سرطان بیشتر از والدین کودکان سالم در معرض مشکلات روانشناختی از قبیل اضطراب، افسردگی و استرس قرار می گیرند (کریستین[10]، رابینسون[11]،سیندیا[12]،گرهارد[13]،2007) و سلامت روان آن ها به مخاطره می افتد.
عوامل متعددی به انعطاف پذیری در برابر فشارهای زندگی و سازگاری با شرایط استرس زا کمک میکنند و موجب بالا رفتن توان مقابله در والدین کودکان سرطانی میشوند. مهارت های حل مسئله و مقابله مذهبی مثبت از جمله ی این عوامل هستند.
فرایندهای حل مسئله شامل روش هایی هستند که فرد برای مهار و نظم جویی هیجان ها و افکار به کار می برد و از طریق آن ها رفتار و فعالیت های خود را در محیط های اجتماعی و غیر اجتماعی هدایت می کند(جوردن و تراث، 2002 نقل از کمپبل و نتوبدزیا،2007). به بیان دیگر، توانایی حل مسئله راهبرد مهمی است که فرد را قادر می سازد تا موقعیت های مشکل آفرین زندگی روزمره و تاثیر هیجانی منفی آن ها را به خوبی مهار کند (بار-ان و پارکر،2000).
پارگامنت معتقد است مذهب، منابعی برای مقابله با موقعیت های مضر یا تهدید کننده فراهم می کند و همچنین کمک می کند که موقعیت ها به شکل متفاوت ارزیابی شود و توانایی فرد را در مقابله با این شرایط افزایش می دهد. او معتقد است نمی توان بدون هیچ تکیه گاهی با حوادث استرس زا روبرو شد . مذهب در واقع نظامی از عقاید، اعمال، آرمان ها و ارتباطاتی است که تعیین می کند فرد در لحظه های سخت چگونه رفتار کند تا سلامت روانش حفظ شود.
نشخوار فکری طبقه ای از افکار آگاهانه و منفعلانه و تکراری است که بر علل و نتایج علایم متمرکز می شود و مانع از حل مسئله ناسازگارانه شده و به افزایش افکار منفی می انجامد که سطح اضطراب را در افراد بالا می برد (مارتین[14]،1996).
مقابله مذهبی منفی ” علامتی از بحران و آشفتگی در معنویت است ” (پارگامنت ، دسیا،مک کونل،2006). این مقابله تلاشی است برای حفظ یا تغییر معنویتی که تهدید کننده یا آسیب رسان است (پارگامنت،مورای ،سوانک،آنوی،2005).
در این پژوهش به بررسی رابطه مقابله های مذهبی، سبک های حل مسئله و نشخوار فکری با سلامت روان والدین کودکان مبتلا به سرطان پرداخته شد.
1-2 بیان مسئله
نشانههای جسمانی: احتیاج اصلی بدن برقرار كردن تعادل داخلی است. احتیاج موجود را برای نگهداری و ادامه محیط طبیعی و ثابت درونی، تعادل حیاتی مینامند. هنگامی كه به دلایلی یكی از دستگاه های فیزیولوژیكی مختل شود، یک احتیاج جسمانی به وجود میآید و اگر این احتیاج ارضاء نشود در وظایف و فعالیت موجود اختلال حاصل خواهد شد زیرا به هم خوردن تعادل جسمانی نوعی خطر برای موجود زنده محسوب میشود (شاملو، 1382). اضطراب به حالتی اشاره دارد که به موجب آن، فرد بیش از اندازه درباره اتفاق افتادن چیز وحشتناکی در اینده نگران، تنیده و ناراحت است (هالجین،1392). سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متكی است كه نیازها و خواستههای فرد با منافع و خواستههای گروهی كه در آن زندگی میكند هماهنگ و متعادل شود و تا حد امكان از برخورد و اصطكاك مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید (اسلامی نسب،1373). افسردگی از دیدگاه روان پزشكی عبارت است از كاهش نیروها و فعالیت های جسمانی و روانی بر اثر ناراحتی و اندوه. از
خرید اینترنتی فایل کامل :
دیدگاه روانشناسی حالت غمانگیر و اندوهگینی است كه با احساساتی حاكی از تهدید، گناه، خصومت، ناامیدی، اندوه، ناكامی و نیز ركود كنش های فرد همراه است (شفیع آبادی، 1377).
یكی از سازه هایی که با سلامت روان ارتباط دارد، مقابله است. پژوهش های اخیر نشان داده اندکه مقابله نه تنها سلامت روان، بلکه بهزیستی جسمانی فرد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد (ایرلند[17] و همکاران،2005). مقابله فرایندی است که از طریق آن افراد استرس های ناشی از عوامل استرس زا را کنترل می کنند و هیجانات منفی ایجاد شده به وسیله این عوامل را تحت کنترل در می آورند. به عبارت دیگر مقابله تلاش شناختی، هیجانی و رفتاری شخص برای کنترل درخواست های بیرونی و درونی ویژه ای است که فرد را تهدید می کند، یا به مبارزه می طلبد (کلینکه[18]،1999). در زمینه ارتباط سلامت روان با روش های مقابله کارآمد، کولینز(1999) معتقد است که پاسخ مقابله ای می تواند بر سلامت روان فرد با تعدیل فشار روانی تاثیر بگذارد.
یکی از عوامل مرتبط با سلامت روان، حل مسئله است. حل مسئله فرایندی شناختی-رفتاری است که توسط فرد هدایت می شود و بدان وسیله فرد سعی می کند راه حل های موثری برای مشکلات خاصی که در زندگی روزمره خود با آن روبرو می شود، کشف کند یا به دست آورد (دزوریلا[43]،1992، به نقل از دهقانی زاده،1384). کسیدی[44] و لانگ [45](1996)، شش سبک حل مسئله شامل مهارحل مسئله، حل مسئله خلاق، اعتماد به حل مسئله، سبک روی آوردی، سبک اجتنابی و سبک درماندگی را معرفی کردند. حل مسئله خلاق به برنامه ریزی و درنظرگرفتن راه حل های متنوع در موقعیت های مسئله ساز اشاره دارد. اعتماد به حل مسئله نشان دهنده اعتقاد فرد به توانایی شخصی خویشتن در حل مشکلات است. سبک روی آوردی به بازخورد مثبت نسبت به مشکلات وتمایل به مقابله رو در رو با آن ها مربوط می شود . سبک مهار حل مسئله گویای تاثیر مهار کننده های بیرونی و درونی در موقعیت مسئله ساز است. سبک اجتنابی حالتی از تمایل به نادیده گرفتن مشکلات به جای حل آن ها است و سرانجام سبک درماندگی، بی یاوری فرد درموقعیت های مسئله ساز را نشان می دهد. سه سبک نخست، شیوه های حل مسئله سازنده و سه سبک بعدی شیوه های حل مسئله غیر سازنده خوانده می شود (کسیدی و لانگ ، 1996). توانایی حل مسئله در برابر رویدادهای منفی محیط مانند بیماری چون سپر عمل خواهد کرد. بنابراین حل مسئله یک فرایند مقابله ای آگاهانه، منطقی، پرتلاش و هدفمند است که می تواند توانایی والدین کودکان مبتلا به سرطان را برای مقابله سودمند با انواع وسیعی از موقعیت های استرس زا افزایش دهد (دزوریلا،1995). والدین کودکان مبتلا به سرطان از آنجایی که در مواجهه با بیماری فرزند احساس درماندگی می کنند، با از دست دادن حس کارآمدی و اثر بخشی خود، در رویارویی با مشکل دچار هراس شده و اعتماد خود را برای حل مسئله از دست می دهند (زارعان،1386).
یکی از عواملی که سلامت روان والدین کودکان مبتلا به سرطان را دچار چالش می کند، نشخوار فکری است. نشخوار فکری یعنی این که فرد به دنبال حالت افسردگی و غمگینی رفتارها و افکاری را نشان می دهد که توجه او را به سمت علائم و معنای علائم افسردگی جلب می کند . این افراد هنگامی که افسرده می شوند به دو شکل به افسردگی پاسخ می دهند. حالت اول سبک پاسخ دهی نشخوار فکری است که پاسخی ناکارآمد به افسردگی است که به طولانی شدن و شدت یافتن نشانه های افسردگی می انجامد. حالت دوم سبک منحرف کننده حواس است که پاسخی کارآمد به افسردگی است که باعث کاهش شدت و مدت افسردگی می شود (یوسفی،1388). نشخوارفکری به عملکرد حل مسئله لطمه می زند. عملکرد ضعیف افراد دارای نشخوار فکری بیانگر نقص در مهارت های حل مسئله آن ها است و ناتوانی در استفاده از بازخورد برای تصحیح عملکرد و حفظ راهبرد موجود می تواند به دلیل انعطاف ناپذیری شناختی رخ دهد. افراد دارای نشخوار فکری در تغییر شناخت هایشان متناسب با شرایط محیطی مشکل بیشتری دارند. این افراد از نظر ذهنی به یک شیوه و سبک خاص در ارتباط با یک موضوع “می چسبند” (رایس[46]،هرمانس[47]، ویلیامز[48]،دیمیتانر[49] ،ساب[50]،پیترز[51]، الن[52]،2005؛کاو[53]،دریتچل[54]،و آستل[55]،2006). نکته مهم آن که افراد دارای نشخوار فکری بدون در نظر گرفتن خلق منفی راه حل های ناموثرتر بیشتری به یاد آوردند (نورن، وایت،دریتچل[56]،2015). از این رو برای یافتن راه حل های بهتر و موثرتر تلاش نمی کنند و در نتیجه راهبردهای حل مسئله آن ها آسیب دیده و در حل مشکل شکست می خورند. مطالعات مختلف از این یافته حمایت کرده است که نشخوار فکری به مهارت های حل مسئله فرد آسیب زده و باعث کاهش راهبردهای حل مسئله موثر می شود (پاپاجورجیو[57]،2004). والدین کودکان مبتلا به سرطان که خلق افسرده بیشتر و نشخوار فکری بیشتری داشتند، راه حل های موثر کمتری گزارش دادند.
با توجه به اینکه مشخص نبود هر یک از عوامل بالا تا چه حد پیش بین سلامت روان والدین هستند، یا تا چه میزان واریانس سلامت روان والدین را تبیین می کنند، پژوهش حاضر به منظور دست یابی به این پاسخ انجام شد.