جایگاه کرامت انسانی در حقوق کیفری افغانستان و اسناد بین المللی
الف : بیان مسئله
ب: پرسشهای تحقیق:
سوال اصلی:
مهم ترین پرسشهای که این تحقیق در راستای پاسخگویی به آن تدوین شده است عبارت اند از:
1_ جایگاه کرامت انسانی درحقوق کیفری افغانستان واسناد بین الملل چگونه و چیست؟
سوالات فرعی تحقیق:
1_ معنا و مفهوم کرامت انسانی چیست؟
2- مفهوم کرامت انسانی در دیدگاه حقوق دانان و فلاسفه چیست؟
3- کرامت انسانی در اسناد بین المللی به چه معنا بکار رفته است؟
4- کرامت انسانی در حقوق افغانستان چه جایگاه دارد؟
ج : فرضیه های تحقیق:
با توجه به پرسشهای فوق می توان فرضیه های این پژوهش را چنین تبیین کرد:
کرامت ارزش ذاتی انسان است که هرکس از هر نژاد، طبقه و خانواده اجتماعی که باشد به دلیل «نیروی فطری عقل» از آن برخوردار است. اندیشمندان فلاسفه و حقوق، کرامت ذاتی انسان را قایم به ذات انسان و جدا از فعل او می دانند لذا مرتکب جرم به سبب ارتکاب جرم، کرامتش زایل نگردیده بلکه فقط فعل او قابل سرزنش و مجازات میباشد لذا تلاش شده تا اراده دولت ها در جعل و اجرای قوانین همسو با کرامت ذاتی انسان باشد .
کرامت انسانی در اسناد بین المللی ارزش ذاتی و عینی بوده و از چنان اهمیت برخوردار است که محور و مبنای اصلی حقوق بشر تلقی میگردد.
د: سابقه و ضرورت تحقیق
خرید اینترنتی فایل کامل :
با توجه به اهمیت فراوان و مفید بودن همه این کتاب ها و پایان نامه ها نگاه کلی و هدف اصلی این اثر را بر آورده نمی سازد پژوهش حاضر که در نوع خود تحقیق تازه و موضوع نسبتا جدید است بعد از بررسی مبنا و مفاهیم کرامت به طرح بحث با موضوع جایگاه کرامت انسانی در حقوق کیفری افغانستان پرداخته است، که بررسی آن درهچ یک ازتحقیقات و منابع یاد شده گرد آوری نشده است.
هـ : اهداف تحقیق
اهداف تحقیق عبارت اند از:
1_ تبیین و تحلیل مفهوم و مبانی کرامت انسانی
2_ تبیین و تحلیل جایگاه کرامت انسانی در حقوق کیفری
3_ تبیین و تعیین نوع برخورد حقوق جزایی افغانستان با کرامت انسانی
و: روش تحقیق
در انجام تحقیق حاضر از دو رویش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است، با این توضیح که در قسمتی از این تحقیق که به تبیین جایگاه کرامت انسانی در قوانین و مقررات کیفری مربوط می شود بیشتر از روش توصیفی استفاده شده است، اما درقسمت دیگر این تحقیق که مربوط به بخش های نظری درمورد کرامت انسانی و تحلیل موارد مغایرت حقوق کیفری افغانستان با کرامت انسانی و علل آن است عمدتاً روش تحلیلی بکار رفته است.
[1] . اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) و میثاق بین المللی حقوق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی (1966) که به سه سند اصطلاحاً منشور بین المللی حقوق بشر گفته می شود.