بررسی عملکرد نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD در شاخص های ادراک زمان
از سوی دیگر ورود یافتههای مربوط به روانشناسی شناختی، به حوزه بالینی سبب گردید که در ادبیات اخیر نظریههای متعددی در خصوص چگونگی و تبیین رابطه میان شناخت و اختلالات هیجانی، نظیر اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی ارائه گردد.
طی هزاران سال ضربههای روانشناختی برای مردم منبع ترس و وحشت بودهاند. تجاربی که افراد را با خطر مرگ واقعی یا قریبالوقوع یا تباهی و نابودی مواجه میکنند، وحشتآور هستند. زمانی که واکنشهای استرس افراد به این رویدادهای آسیبزا، مزمن و ناتوانکننده باشد، دیگر آن ها یک واکنش طبیعی به وضعیتهای غیرطبیعی نیستند، بلکه تبدیل به اختلال استرس پس از سانحه میشوند. نرخ اختلال استرس پس از سانحه در جمعیتهای عمومی پس از الکلیسم، افسردگی اساسی و هراس اجتماعی بیشترین میزان است که این اختلال را به چهارمین اختلال شایع روانپزشکی در ایالاتمتحدهی آمریکا میکند (بارلو[3]، 2002).
در میان گروههای سنی مختلف در جامعه کودکان و نوجوانان به دلیل شرایط خاص جسمی و سنی بیشتر از دیگر اقشار جامعه در معرض خطر ضربههای روانشناختی و تجربه رویدادهای آسیبزا قرار دارند (محمدخانی و همکاران، 1383). از دیگر سو شیوع افسردگی بهطور قابلتوجهی در سراسر دوران نوجوانی افزایشیافته است و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است (اوَن اوولی[4] و همکاران، 2015). بررسیهای مقایسهای کودکان و نوجوانان افسرده با غیر افسرده گویای وجود بد کارکردیها و کاستیهایی در عملکردهای اجرایی و شناختی و در کنشهای سرعت پردازش، حافظه کلامی هست (بروکس[5] و همکاران، 2010). در بررسیهای انجامگرفته در رابطه با اختلال استرس پس از سانحه، اسکومن[6] و همکاران (2009) دریافتند نوجوانان مبتلابه PTSD که با انواع تروما مواجه شده بودند، بد عملکردی در کارکردهای اجرایی را نشان میدهند. ازجمله کارکردهای اجرایی که توجه کمتری را به خود معطوف داشته است ادراک زمان میباشد. تاثیر پذیری ادراک زمان از هیجان در مطالعاتی که از لغات دارای بار هیجانی استفاده کردهاند بررسیشده است (یامادا[7] و کواب[8]،2011). با توجه به اهمیت کارکردهای اجرایی حافظه کاری، ادراک زمان و سرعت پردازش در اختلالات هیجانی و اهمیت پرداختن به اختلالاتی که از شیوع بالایی در جمعیتهای نوجوانان برخوردارند، در ادامه به بررسی مؤلفههای مذکور در نوجوانان افسرده اساسی، و مبتلابه PTSD خواهیم پرداخت.
1-2- بیان مسئله
دوره نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی دارد، موردتوجه، روانشناسان و متخصصان هست. ازاینرو توجه به اختلالات و سلامت روان این افراد حائز اهمیت است. دو بعد گسترده رفتار آسیبزا در این دوره شامل رفتارهای درونسازی و رفتارهای برونسازی هستند (ویلم شورست[9]،2005). اختلالات درونسازی ” با علائم اولیه شامل هیجانات درونی مخالف با رفتار بیرونی” است (تاکری[10]و هریز[11]، 2005). مشکلات درونسازی تداوم پاسخهای خارج از کنترل را نشان میدهند که مشکلات درونی خود از قبیل اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی بدون مبنای شناختهشده پزشکی، و کنارهگیری از ارتباط اجتماعی را نمایش میدهد (آخنباخ[12] و رسکولا[13]،2001). ازجمله این اختلالات میتوان به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه اشاره کرد.
اختلال استرس پس از سانحه از اختلالات بسیار شایع، مزمن و ناتوانکننده روانپزشکی هست که بر اساس ویراست پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM-5)، جزء مجموعه تشخیصی اختلالات تروما و وابسته به استرس هست که پس از مواجهه با یک رویداد آسیبزا ایجادشده و با چهار خوشه از نشانهها مشخص میشود: مزاحمتها، اجتناب، تغییرات منفی در شناخت و خلق و تغییرات برجسته در برانگیختگی و واکنشپذیری. این اختلال غالباً با افسردگی اساسی، سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات سوء مصرف مواد و باکیفیت پایین زندگی همراه هست (DSM-5، 2013؛ سیمونز[14]، 2010؛ کاهی[15] و همکاران، 2006).
تحقیقات نشان میدهد کودکان و نوجوانانی که یک رویداد آسیبزا را تجربه کردهاند، در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه قرار دارند (کناردی[16] و همکاران، 2006). مطالعه مرکز ملی اختلال استرس پس از سانحه در ایالاتمتحدهی آمریکا نشان میدهد که 15 تا 43 درصد از دختران و 14 تا 43 درصد از پسران در طول زندگی خود حداقل یک رویداد آسیبزا را تجربه کردهاند که از این میزان 3 تا 15 درصد دختران و 1 تا 6 درصد پسران واجد ملاکهای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه هستند (همبلن[17]، 2007)؛ این در حالی است که میزان شیوع این اختلال در زنان 10 تا 12 درصد و در مردان 5 تا 6 درصد تخمین زده میشود (اهلرز[18]، 2000).
در طول دو دهه گذشته تحقیقات فراوانی در مورد ابعاد شناختی PTSD انجامگرفته است. ازاینرو آسیبشناسی اختلال استرس پس از سانحه با نواقصی در شناخت و حافظه که در ملاکهای DSM-5 منعکسشدهاند، برجستهتر شده است. از آن جمله میتوان به یادزدودگی رویداد، اجتناب از تصاویر و افکار مرتبط با آسیب، ارزیابیهایی از داشتن آیندهای شکننده اشاره کرد. اهلرز و کلارک (2000) بر اساس مدل شناختی برای PTSD نشان دادند که تغییر در ارزیابی منفی و حافظه مربوط به تروما بهوسیلهی یک سری از راهبردهای شناختی و مشکلات رفتاری بازداری میشوند.
مطالعات بسیاری، نابهنجاری در کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به این اختلال را بهطور خاص نشان دادهاند (برای مثال، الف[19] و همکاران، 2014؛ آپرال[20] و همکاران، 2012). مطالعات انجام گرفته نقایص مشابه بزرگسالان را در کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به PTSD نشان دادهاند (برای مثال، بیرز[21] و دی بلیز[22]، 2002؛ دی بلیز و همکاران، 2009). اسکومن[23] و همکاران (2009) نیز دریافتند نوجوانان مبتلا به PTSD که با انواع تروما مواجه شده بودند، بد عملکردی در کارکردهای اجرایی را نشان میدهند. گزارشهای مربوط به میزان و ماهیت مشکلات شناختی در بیماران متفاوت و متنوع است و شامل دامنه وسیعی از نواقص شناختی کلی تا اختلالات مربوط به حافظه را دربرمی گیرد (برم نر[24] و همکاران، 1995). این نواقص شناختی میتواند زمینههایی چون پردازش اطلاعات و ادراک زمان را نیز شامل شوند.
مطالعات نشان دادهاند که افراد مبتلا به PTSD از مشکلات مربوط به حافظه رنج میبرند و این مشکلات اغلب به وقایع آسیبزایی مربوط میشود که برایشان اتفاق افتاده است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000). علاوه بر این سوگیری حافظه برای اطلاعات هیجانی در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان دارای اختلال استرس پس از سانحه نشان دادهشده است (مرادی و همکاران، 2000). یاسیک[25] و همکاران (2007) در بررسی حافظه کلی و کلامی دریافتند همانند آنچه در بیماران PTSD بزرگسال مشاهدهشده، اختلال در حافظه کلی و کلامی در نوجوانان مبتلا به PTSD نیز قابلتوجه هستند. کانستنس و همکاران (2008) نشان دادند که در اختلال استرس پس از سانحه کارکرد طبیعی حافظه دچار مشکل میشود و اطلاعات همراه با خطا پردازش و بازیابی میشوند. مرادی و همکاران (1389) در بررسی خود در رابطه با عملکرد حافظه در افراد بازمانده از جنگ مبتلا به PTSD نشان دادند که مبتلایان به این اختلال علاوه برداشتن مشکلات در بخشهای مختلف حافظه مانند حافظه شرححال، حافظه مربوط به آینده، حافظه کاری در حافظه کلی نیز از نقص برخوردار هستند. آکوستا[26] (2000) در بررسی خود در رابطه با عملکرد نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در تکالیف حافظه کلامی و غیرکلامی، دریافت که این نوجوانان بهطور معناداری عملکرد ضعیفتر از گروه بهنجار دارند.
ازجمله مشکلات حافظه، میتوان به حافظه کاری آسیبدیده در این بیماران اشاره کرد. کلارک و همکاران (2003) در تکالیف حافظه فعال کلامی بیماران مبتلا به PTSD، کاهش فعالیت قشر پیش پیشانی را مشاهده کردند. حافظه کاری توانایی نگهداری اطلاعات بهطور موقت و فعالیت بر روی آن ها در ذهن هست (لویس و کارپندال، 2002).
کارکرد مهم دیگری که در مبتلایان دچار آسیب میشود پردازش اطلاعات هست. اسکویت وردر[27] و همکاران (2013) در فرا تحلیلی به ادغام پیشینههای پژوهش در رابطه با کارکردهای شناختی بزرگسالان سالخورده مبتلا به PTSD پرداختند. آن ها دریافتند که مبتلایان به PTSD بدترین عملکرد شناختی را در رابطه با حافظه نشان دادند و پسازآن بدکارکردی های قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل در یادگیری، سرعت پردازش و کارکردهای اجرایی نشان دادند. نقص در سرعت پردازش اطلاعات در مطالعات دیگری نیز بدست آمده است (کورشی[28] و همکاران، 2011؛ تواملی[29] و همکاران، 2009؛ واسترلینگ[30] و همکاران، 2002). پردازش اطلاعات شیوهای است که افراد محرکهای برخواسته از محیط را درک میکنند (موسی و لپین، 2000). سرعت پردازش اطلاعات از شاخصهای مهم در ارزیابی تواناییهای ذهنی به شمار میرود.
متغیر شناختی دیگر که در این مطالعه بررسی آن مدنظر خواهد بود، ادراک زمان هست. ماهیت ادراک زمان در بیماران دارای اختلالات پارکینسون (ویردن[31] و همکاران 2008)، اسکیزوفرنی (داوالوس[32] و همکاران، 2011)، آفازی (فینک[33] و همکاران، 2006)، اتیسم (والاس[34] و هپ[35]، 2008) و دیسلکسی (مارتین[36] و همکاران، 2001) مطالعه شده است. بررسیها نشان میدهد که مطالعات اندکی به مطالعه تأثیر PTSD بر ادراک زمان پرداخته است؛ اما مطالعاتی در مورد اثر اضطراب بر این مولفه انجامگرفته است. وایمن[37] و مووس[38] (1967) در مطالعه خود با هدف بررسی رابطه میان سطوح اضطراب (بالا و پایین) و ادراک زمان به این نتیجه رسیدند که افراد با سطوح بالاتر از اضطراب، تحریف زمان بیشتری را نشان میدهند. در مقابل در مطالعه لوئک[39] (2007) تمایز معناداری از لحاظ تخمین زمان در افراد مضطرب یافت نشد.
الگوی «ضربانساز-ذخیرهکننده[41]» در پاسخ به نحوهی اندازهگیری زمان توسط مغز پیشنهاد شده است. در این الگو، مغز دستگاه تنظیمکننده فطری است که تعداد ضربانهای قلب را در هر لحظه در قسمتی از گره پایهی مغز ذخیره میکند و در هنگامی که نیازمند برآورد کردن مدت زمان گذشته هستیم، این کرنومتر فطری باعث آزاد شدن انتقالدهندههای عصبی میشود و آن را به سایر نواحی مانند قشر پیشپیشانی میفرستد تا اطلاعات را یکی کند و مدت زمان گذشته را برآورد کند (ویلیامز[42]، 2006). تصویربرداری مغناطیسی کارکردی در حین تکلیف نشان میدهد که نواحی گره پایه، قشر پیش پیشانی، قشر آهیانهای و مخچه فعال هستند (پلامر[43] و هامفری[44]، 2009).
اختلال درونسازی دیگری که در این پژوهش قصد مطالعه و مقایسه آن با PTSD را داریم افسردگی هست. افسردگی یک مشکل روانشناختی مهم در دورهی نوجوانی است که هم به عملکردهای روانشناختی نوجوان در حال حاضر و هم در بزرگسالی صدمه میزند. در کاربرد بالینی، اصطلاح افسردگی برای توصیف دستهای از نشانهها، شامل تغییرات عمده در خلق، تفکر و فعالیت، بهکاربرده میشود. این نشانهها پایدارند و منجر به بروز تغییراتی در عملکرد شخصی و اجتماعی فرد، حداقل در دورهای به مدت دو هفته، میگردند (وردوین[45] و همکاران، 2009). افسردگی نوجوانان ممکن است از نظر تشخیصی بسیار متفاوت با افسردگی بزرگسالان باشد (هاراسیلتا[46] و همکاران، 2004).
در نوجوانی میزان افسردگی بین سنین 13 و 18 سالگی بهطور قابلتوجه افزایش مییابد. شیوع افسردگی اساسی در نوجوانان در طول عمر و شیوع 12 ماهه آن به ترتیب %11 و 5/7% بودند. نرخهای مربوط به افسردگی اساسی شدید نیز 3% و 3/2 درصد بود. شیوع افسردگی بهطور قابلتوجهی در سراسر دوران نوجوانی افزایش یافته است و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است (اون اوولی[47] و همکاران، 2015).
از جمله منابعی که در فرایند پردازش اطلاعات دخالت دارند، حافظه کاری هست. امروز در بین صاحبنظران این توافق عمومی وجود دارد که سوگیری حافظه در بیماران افسرده امری شایع است؛ همچنین معتقدند که آسیبهای حافظه فعال، اصلیترین مشکل حافظه در بیماران افسرده است، چراکه بر اساس یافتههای پژوهشی عملکرد حافظه افراد افسرده نسبت به افزایش پیچیدگی تکالیف حساس است، به این معنی که با پیچیدهتر شدن تکلیف، عملکرد حافظه افت شدیدی پیدا میکند (پیلوسی[53] و همکاران، 2000). پین[54] و همکاران (2004) در مطالعهی خود نشان دادند که افسردگی اساسی در نوجوانان عملکرد حافظه را بهطور معناداری کاهش میدهد. هوران[55] و همکاران (1997) نیز در مقایسه بزرگسالان و نوجوانان افسرده در مقیاس حافظه دریافتند که دختران نوجوان عملکرد ضعیفتر از بزرگسالان داشتند این در حالی بود که تفاوتی میان بزرگسالان و پسران وجود نداشت. اختلال در حافظه کاری و سرعت پردازش نوجوانان افسرده در مطالعاتی دیگر نیز نشان داده شده است (برای مثال، کلیم کیت[56] و همکاران، 2011).
در ارتباط با اثرات افسردگی بر ادراک فرد از زمان شواهد بالینی حاکی از کاهش سرعت زمان در افسردگی است، اما شواهد تجربی درباره مشکلات حوزه قضاوت زمانی
خرید اینترنتی فایل کامل :
نسبتاً اندک بوده و آنچه وجود دارد تا حدودی متناقض است (هاکینز و همکاران، 1998؛ به نقل از سویگنی و همکاران،2003).
باوجود بدکارکردیهای مشابه میان افسردگی و PTSD در برخی از کارکردهای روانشناختی مغز در نواحی اصلی درگیر در این دو اختلال تفاوتهایی وجود دارد. در اختلال استرس پس از سانحه، مشکلات بیشتر شامل کاهش حجم فعالیت هیپوکامپ (کارل[57] و همکاران، 2006)، کاهش حجم فعالیت آمیگدال و قشر کمربندی پیشین (پانو-هایز[58] و همکاران، 2009) و نابهنجاری در ساختارهای پیشپیشانی میانی (کاسای[59] و همکاران، 2008) است. در رابطه با درگیری نواحی خاصی از مغز در بیماری افسردگی، الدرکین- تامپسون[60] و همکاران (2006) گزارش کردند که هر چند اندازه لوب فرونتاال در بیماران افسرده سالخورده مطابق انتظار، تغییری نکرده بود، اما اندازهی سینگولای پیشین، شکنج رکتوس و ماده خاکستری پیشین حدقهای در بین این بیماران کاهش یافته است که حاکی از تغییرات خاص مربوط به بیماری است که متفاوت از دیگر فرایندهای تباهی دیررس مغز است. ناکارآمدی کرتکس سینگولای پیشین و کرتکس پره فرونتال پشتی-جانبی را در بیماران افسرده به اثبات رساندهاند (واگنر[61] و همکاران، 2006).
با توجه به همبودی بسیار بالای اختلال افسردگی و PTSD در نوجوانان و آنچه در پژوهشهای پیشین انجام گرفته، در رابطه با تأثیر افسردگی بر ادراک زمان و سیستم ساعت درونی اتفاقنظر وجود ندارد و این مؤلفه در اختلال PTSD مورد بررسی قرار نگرفته است، این مطالعه قصد دارد تا به بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی (سرعت پردازش، ادراک زمان و حافظه کاری) در اختلال افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه بپردازد.
1-3- ضرورت انجام پژوهش
علاقه به بررسی جنبههای شناختی این اختلال در دو دهه گذشته رشد فزایندهای یافته است. پژوهش حاضر گامی برای بررسی بیشتر این اختلال و برخی جنبههای شناختی این اختلال ازجمله بررسی ادراک زمان، حافظه کاری و پردازش اطلاعات با بهره گرفتن از آزمونهای مناسب روانشناختی میباشد. در رابطه با ادراک زمان در بیماران افسرده پژوهشهای اندکی انجام گرفته که نتایج آن ها هم متناقض بوده است.
حقیقت (1388) در مطالعهای به بررسی رابطه ادراک زمان در بیماران افسرده، اسکیزوفرن و بهنجار به این نتیجه دست یافت که بیماران مبتلا به افسردگی اساسی گرایش به کم تخمین زدن زمان محرکهای دیداری، شنیداری و دیداری-شنیداری داشتند. برخی از مطالعات نیز نقایصی در حافظه کاری افراد افسرده یافتهاند (لندرو[64] و همکاران، 2001؛ نبز[65] و همکاران، 2000 و پرتر[66] و همکاران، 2003) درحالیکه برخی از مطالعات نیز نتایج متناقض با این رابطه نشان دادهاند (بارچ[67] و همکاران، 2003؛ مک لوین و همکاران، 2000). پردازش اطلاعات نیز از حوزههایی است که بهبود آن، بهبود در افسردگی را به دنبال خواهد داشت (بسبوم[68] و دیجن[69]، 2006).
اختلال استرس پس از سانحه نیز از اختلالات شایع میباشد. علیرغم مطالعات صورت گرفته بر روی اختلال استرس پس از سانحه در جمعیتهای بزرگسال، پژوهشهای اندکی در زمینه میزان مواجهه کودکان و نوجوانان با رویدادهای آسیبزا و نیز شیوع این اختلال در آن ها صورت گرفته است. کودکان و نوجوانان به دلیل شرایط خاص جسمی و سنی، بیشتر از دیگر اقشار جامعه در معرض خطر ضربههای روانشناختی و تجربهی رویدادهای آسیبزا قرار میگیرند، از طرف دیگر ازآنجاییکه راهبردهای مقابلهای در آن ها هنوز به اندازه
کافی برای روبهرو شدن با صدمات جسمی و روحی ناشی از این ضربههای رشد نکرده است، مواجهه با یک عامل استرسزا در آنان بیش از بزرگسالان میتواند منجر به بروز اختلال استرس پس از سانحه شود (سادوک و سادوک، 2007؛ ترجمه رضایی 1388).
نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه مشکلات قابلملاحظهای در زمینه حافظه در مقایسه با جمعیتهای بالینی دیگر دارند (سوترلند و برایانت، 2007).
در زمینهی سرعت پردازش اطلاعات نیز بروکس و همکاران (2010) به اشکالاتی در این حوزهی شناختی در نوجوانان مبتلا به PTSD اشاره دارد. حال با توجه به خلأهایی که بدان اشاره شد، عدم وجود مطالعهای در رابطه با تأثیر PTSD بر ادراک درونی زمان و کمبود مطالعه بر روی جمعیت نوجوانان، این پژوهش قصد دارد به بررسی مقایسهای مؤلفههای مذکور در نوجوانان مبتلا به اختلالات افسردگی و PTSD بپردازد.
1-4-اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی:
- بررسی عملکرد نوجوانان مبتلا به افسردگی و PTSD در ادراک زمان، حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات
1-4-2- اهداف اختصاصی
- سنجش ادراک زمان در نوجوانان مبتلا به افسردگی
- مقایسه ادراک زمان نوجوانان مبتلا به افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار
- سنجش حافظه کاری در نوجوانان مبتلا به افسردگی
- مقایسه حافظه کاری در نوجوانان مبتلا به افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار
- سنجش سرعت پردازش اطلاعات در نوجوانان مبتلا به افسردگی
- مقایسه سرعت پردازش اطلاعات در نوجوانان مبتلا به افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار
1-5- فرضیههای پژوهش
- خطای ادراک زمان در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در افسردگی بیشتر از PTSD است.
- اختلال حافظه کاری در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در PTSD بیشتر از افسردگی است.
- اختلال در سرعت پردازش اطلاعات در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در افسردگی بیشتر از PTSD است.