بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان
هنگامیكه كارمندان با تقاضاهای محیطی متعددی روبرو میشوند و به دنبال برآورده نمودن نیازهای شغلی میباشند ، حداكثر تلاش خویش را نموده تا از این طریق بتوانند انطباقپذیری شغلی را فراهم سازند. در مواقعی كه تقاضاهای شغلی فراتر از ویژگیهای شخصیتی و خزانه رفتاری فرد قرار میگیرند ، استرس شغلی به وجود میآید . اینگونه استرسهای شغلی طیف وسیعی از عوامل شغلی و سازمانی را در برگرفته و تأثیرات متفاوتی را بر روی كاركنان برجای میگذارند . از اینرو ، امروزه روانشناسان كاركنان به دنبال این میباشند كه با شناسایی استرسهای شغلی از یک سو و بررسی ویژگیهای روانشناختی كاركنان از سوی دیگر، انطباقپذیری شغلی را به وجود آورند ؛ زیرا استرسهای شغلی عوارض مخربی را بر كاركردهای زیستی ، روانی و اجتماعی كاركنان بر جای میگذارد (کاهن و بییوسیر[6]، 2005).
به بیانی دیگر، استرس از پدیده هایی است که در جوامع امروزی و سازمان های جدید به طور گستردهای بر جو سازمان روابط انسانها و بهداشت روانی آنها تاثیر میگذارد و بهرهوری را کاهش داده و سبب مشکلات رفتاری و تعارض در سازمان شده است . استرس عبارت است : از پاسخ انطباقی به شکل واکنش به وقایع یا موقعیتهای بیرونی فرد که سبب خواسته های روانی و جسمانی فوقالعاده از او می شود (باوندپور، 1392).
یکی از ویژگیهای انسان موفق کسب مهارت های لازم برای مدیریت بر استرس خود است . با توجه به مشغلههای مختلف روزمره ، نشخوارهای فکری مداوم و شرایط پر استرسی که پیرامون اکثریت افراد به ویژه در محیط کار وجود دارد ، اهمیت مدیریت کردن بر ذهن بیش از پیش نمایان میشود . برای مدیریت ذهن لازم است قوانین ذهن را به درستی شناخت و با مدیرت بر آن ، از حداکثر توانمندی ذهن بهره برد . ذهن آگاهی راهکاری موثر برای دستیابی به حداکثر توانمندی ذهن و مدیریت بر آن است (براون و راین[7]، 2013).
ذهن آگاهی یا حضور ذهن به معنای آگاهی از افکار، رفتار، هیجانات و انگیزه ها است ؛ به طوری که بهتر بتوان آنها را مدیریت و تنظیم کرد . به عبارت دیگر، ذهنآگاهی به معنای توجه کردن به شیوهای خاص است. یعنی توجه و تمرکزی که سه عنصر «بودن در حال حاضر»، «هدفمند» و «بدون قضاوت» در آن دخالت دارد، این نوع توجه موجب افزایش آگاهی، شفافیت و وضوح و پذیرش واقعیت در حال حاضر می شود. حضور ذهن صحیح بدان معنا است که شخص آگاهی خود را از گذشته و آینده به حال حاضر معطوف میکند. زمانی که فرد در حال حاضر حضور داشته باشد ، واقعیت را با تمام جنبه های درونی و بیرونیاش میبیند و در مییابد که ذهن به دلیل قضاوت و تعبیر و تفسیرهایی که انجام میدهد، دائما در حال نشخوار و گفتگوی درونی است. از اینرو، در تحقیق حاضر به «بررسی اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینه سازی مصرف سوخت» پرداخته شده است تا از این طریق بتوان تعیین نمود که به چه میزان شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در کاهش استرس مؤثر باشد .
1-2- بیان مسئله
ابهامات گوناگونی پیرامون اثرات ذهنآگاهی و استرس شغلی وجود دارد ، وقتی فرد در مییابد که ذهن دائما در حال تعبیر و تفسیر است ، قادر می شود با دقت بیشتری به افکار خود توجه کند و بدون بیزاری یا قضاوت آنها را مورد بررسی قرار دهد و علت وجود آنها را دریابد ، تمرین حضور ذهن این توانایی را به فرد میدهد که دریابد «افکار صرفا افکار هستند» و زمانی که میفهمد افکارش ممکن است حقیقت نداشته باشند ، راحتتر می تواند آنها را رها کند. انسان همواره پیامها یا صداهایی را از طریق ذهن استدلالی خود میشنود. بسیار مهم است که وی از پیامهایی که در طی فکر کردن از ذهن خود میشنود آگاه باشد ، درگیر افکارش نشود و بتواند آنها را رها کند.
علاوه بر این فرد با مشاهده دقیق واقعیت درونی خود درمییابد که خوشحالی، کیفیتی نیست که وابسته به عناصر بیرونی و تغییرات دنیای بیرون باشد و زمانی اتفاق میافتد که فرد وابستگی به افکار، موضع گرفتن و برنامه های ذهنی از پیش تعیینشده را رها کند و در نتیجه رفتارهای خود ، کاری را که برای رسیدن به موقعیتهای لذتآور یا فرار از موقعیتهای دردناک انجام میدهد، کنار بگذارد و به رهایی برسد. یکی از اصول مهم در حضور ذهن «رها کردن»[8] است. انسان معمولا و به طور کلی به خیلی چیزها چسبیده است: به باورها ، رویدادهای خاص، زمان های خاص ، یک منظره ، یک خواسته و … زمانیکه یاد بگیرد این چیزها را رها کند ، نسبت به آنها آگاهی و پذیرش بیشتری کسب می کند و بدین ترتیب مشکلات و مسائل را با ذهنی شفافتر و گشودهتر بررسی خواهد کرد (هایدیک[9]، 2010).
توانایی درک این موضوع که دیگران واجد حالات ذهنیای (افکار، تمایلات و عقاید) هستند که میتوانند با حالات ذهنی خود فرد و یا واقعیت متفاوت باشد «تئوری ذهن» نامیده می شود (فلاول[10]، 2000؛ پریماک و وودراف[11]، 1978؛ به نقل از حسنزاده، 1384).
در تحقیقات انجام شده توسط سعید صادقی (1394) به بررسی میزان{ اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن اگاهی
مهارت مقابله با استرس و دارو درمانی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه شهر اصفهان} پرداخته و نتایج ان حاکی از تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی MBCT)) نسبت به سایر مداخلات تفاوت معناداری (05/0>P )در کاهش افسردگی ، نگرشهای ناکارامد و اصلاح مهارت های مقابله با استرس در زنان مطلقه شهر اصفهان داشته است .
کاباتزین ، برنامه کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی (MBSR)[13] را در غرب رواج داده است. MBSR یکی از شیوه های پزشکی مکمل است که در بیش از 200 بیمارستان آمریکایی ارائه شده و موضوع برخی مطالعات تحقیقی در مرکز ملی طب مکمل و جایگزین میباشد ، این تکنیک همچنین در برخی روشهای رواندرمانی جدید از جمله شناخت درمانی بر مبنای ذهن آگاهی (MBCT)[14] استفاده می شود. تحقیقات اخیر نشان میدهد که MBCT می تواند برای پیشگیری از اختلالات ذهنی و افسردگی استفاده شود (بار[15]، 2003).
رایجترین روش آموزش ذهن آگاهی ، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر كاهش استرس (MBSR)[16] است كه به شكل برنامه كاهش استرس و برنامه آرامشآموزی شناخته می شود (کابات- زین، 1982، 1990). پژوهشها از این نتایج حمایت كردند كه برنامه MBSR می تواند اثرات مثبتی بر مؤلفه های مختلف مانند ذهن آگاهی و ابراز وجود و اضطراب امتحان داشته باشد. هارتون- داتسچ و هارتون (2003) نشان دادند كه با افزایش ذهن آگاهی در پردازش اجتماعی از جنبه های گوناگون تعارضات متقابل درون فردی، تغییراتی حاصل می شود. آنها دریافتند كه میزان آگاهی، خودتنظیمی و بازیابی تعادل نیز با افزایش ذهن آگاهی، بهبود مییابد . یافته های چین، كریر و اسمیلك[17] (2006) نشان میدهد كه آگاهی متوجه و هوشیارانه و توجه آگاهانه در هنگام تكلیف ، به طور معكوس با خطاهای توجه مرتبط هستند و هر چقدر این میزان بیشتر باشد، میزان خطاهای توجه كاهش مییابد. دكیسر ریز، لیجس ، لیسن و دوولف (2008) با مطا لعه مهارت های ذهن آگاهی و رفتار درون فردی نشان دادند كه چهار مؤلفه از مؤلفه های ذهن آگاهی (مشاهدهگری، توصیف، عمل همراه با آگاهی و پذیرش بدون قضاوت) با مهارت های ذهن آگاهی همبستگی مثبت و بالایی دارند، همچنین این مؤلفه ها با توصیف و تشخیص بهتر احساسات بدنی و اضطراب و آشفتگی كمتر همراه هستند. میت مانسگروبر، بك و اسچابلر[18] (زیر چاپ) در بررسی خود در مورد حمایتگرهای ذهن آگاهی در اجتناب عملی، فرا هیجان و تنظیم هیجانی، دریافتند كه تحت شرایط استرس زا آگاهی هشیارانه بیماران در ابتدا به سرعت افزایش یافته و سپس تنزل می یابد. در بررسی تاثیر مراقبه ذهن آگاهی بر كاهش درد مزمن در بیماران ، مورون، لینچ، گریكو، تیندل و وینر[19] (زیر چاپ) دریافتند با آموزش
خرید اینترنتی فایل کامل :
مراقبه ذهن آگاهی در این بیماران ، درد مزمن آن ها كاهش وكیفیت خواب آنها بهبود یافته و نیز میزان توجه فراگیر این افراد به طور معنی داری افزایش یافت (گلپور و امینی، 1391)
در تحقیق سمانه (1393) { پیرامون اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر کمال گرایی} نتایج نشان داد تفاوت میانگین دو گروه در متغیرکمال گرایی و دو مولفه ان شامل نشخوار فکر و نیاز به تائید در پس ازمون می باشد به گونه ایی که میزان کمال گرایی و دو مولفه ان شامل نشخوار فکر و نیاز به تائید کاهش یافت به نظر می رسد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی تاثیر مطلوبی در کاهش کمال گرایی داشته است .
در تحقیق افسانه نیک نفس (1393) { بررسی پیش بینی استرس تحصیلی بر اساس مولفه های ذهن اگاهی با واسطه گری خود کارامدی تحصیلی در دانشجویان }نتایج نشان داد که از بین مولفه های ذهن اگاهی توصیف و عمل توام با اگاهی پیش بینی کننده منفی و معنادار استرس تحصیلی هستند ، همچنین در این میان خود کارامدی تحصیلی پیش بینی کننده منفی و معنادار استرس تحصیلی بود از دیگر مولفه های ذهن اگاهی توصیف عمل توام با اگاهی و عدم واکنش پیش بینی کننده مثبت و معنادار خود کارامدی بود .
در تحقیق زرین زرین سادات لاریجانی (1393) مقایسه { اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فرا شناختی در دانشجویان با نشانه های افسردگی نشخوار فکری اجتناب تجربه ای و باورهای فرا شناخت } نتیجه این تحقیق به این شرح است، شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فراشناختی در بهبود نشخوار فکری اسیب شناسی و علائم افسردگی موثر است و در کاهش اجتناب تجربی و درمان فرا شناختی و باورهای مثبت و منفی اثربخشی بیشتری دارد .
خدیجه اعراب شیبانی(1392){اثربخشی مداخلات روانشناسی بر شاخص های سلامت جسمی و روان بیماران دیابتی نوع 2}، نتایج نشان داد که مداخله های گروهی شناخت رفتاری ذهن اگاهی مبتنی بر شناخت درمانی و افزایش انگیزه تاثیر بیشتری در بهبود شاخص های کیفیت زندگی و نگرانیهای ناشی از دیابت نوع 2 داشته اند .
صداقتی باروق(1392) به بررسی {اثربخشی اموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر روی افسردگی مادران دارای کودک فلج مغزی} نتیجه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی قادر به کاهش نشانه ها و پیشگیری از بازگشت افسردگی می گرددو در این میان حمایتهای اجتماعی برنامه اموزش و روان درمانی موثر است.
ناصر واحدی (1392) بررسی { اثربخشی اموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر افزایش بهزیستی افراد نابینا}، نتایج نشان داد که اموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی می تواند بهزیستی ذهنی افراد نابینا را افزایش دهد.
در تحقیق گلپور و امینی (1391) پیرامون {اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود ذهن آگاهی و افزایش ابراز وجود در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان}، مشخص گردید تحلیل واریانس چند عاملی بر روی تفاضل نمرههای پیشآزمون- پسآزمون بین گروه های آموزش ذهن آگاهی و گواه در متغیرهای ذهن آگاهی و ابراز وجود و اضطراب امتحان تفاوت معنیداری وجود دارد ، روش آموزش كاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود ذهن آگاهی ، افزایش ابراز وجود و اضطراب امتحان مؤثر بود.
باباپور، پورشریفی، هاشمی و احمدی (1391) به بررسی {رابطه مؤلفه های فراشناخت و ذهن آگاهی با باورهای وسواسی دانش آموزان} پرداختند. نتایج همبستگی نشان داد تمام ابعاد فراشناخت با باورهای وسواسی رابطه مثبت و معنادار دارد، اما ازمؤلفه های ذهن آگاهی، توصیف تجارب درونی، عدم واكنش به تجارب درونی و عدم قضاوت به تجربه درونی رابطه منفی و معنیدار با باورهای وسواسی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نیز نشان داد متغیرهای كنترل ناپذیری افكار، خودآگاهی شناختی و توصیف تجارب درونی به طور معناداری تغییرات باورهای وسواسی را تبیین میكنند.
در برخی دیگر از پژوهشهای انجام گرفته مطرح شده است که محققین و صاحبنظران در مدیریت و رهبری سازمانی نیز مدتی است که در اندیشه بررسی استفاده از مفهوم ذهنآگاهی در مباحث مختلف این حوزه هستند. به طور واضح ، موضوعات مدیریت استرس و رهبری بر خود در مدیران و کارکنان میتوانند نزدیکترین موضوعات به ذهنآگاهی باشند. اما برخی محققان، ذهن آگاهی را پیش نیاز حل مسایل سازمانی، درک صحیح شرایط محیطی ، شناخت صحیح از نقاط قوت و ضعف سازمان و عاملی مهم در ثبات فکری و تفکر کارکنان میدانند. از اینرو ، در تحقیق حاضر به «بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت» پرداخته شده است تا از این طریق بتوان به میزان اثربخشی روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی نائل آمد. بنابراین، سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح می شود:
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
با تأکید بر سؤال اصلی میتوان سؤالات فرعی را به شرح زیر مطرح کرد:
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرسهای ماهیت شغل کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرسهای سازمانی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
به چه میزان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرسهای محیطی کارکنان شرکت بهینهسازی مصرف سوخت مؤثر است؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
با این حال، عوامل زیستی، روانی و اجتماعی مرتبط با بهینه سازی مصرف سوخت را نمیتوان تنها در محدودههای خاصی در محیط كار و ساختار شغلی بررسی كرد و باید عوارض آن را در ساختارهای اجتماعی و تحولات خانوادگی بررسی نمود. برای مثال ، مدیران واحدهای تابعه که در بخشهای ستادی فعالیت دارند و با مسئولیتهای خطیری روبرو هستند ، همواره در معرض استرسهای شغلی بوده و ممكن است عوارض شدیدی را به نسلهای دوم و شاید سوم نیز انتقال دهند (معصومیان، شعیری، شمسو مومنزاده، 1392).
تحقیقات نشان می دهد استرس مخرب (بازدارنده) بر عملکرد شغلی کارکنان اثر منفی و مستقیم دارد و استرس سازه( چالش برانگیز) نیز بر تعلق خاطر شغلی کارکنان اثر مستقیم و مثبت داشته و تعلق خاطر شغلی کارکنان نیز اثر مثبت و مستقیم بر عملکرد شغلی انها دارد همچنین اثر واسطه گری تعلق خاطر شغلی بین استرس سازه چالش برانگیز وعملکرد شغلی کارکنان تایید گردید .(حسین عباسی 1393)
در واقع تئوری ذهن به توانایی فهم باور کاذب یا عقیده نادرست دیگران اشاره دارد ، موضوعی که پایه و اساس رشد شناختی در کودک میباشد (ولف، وانت، سیگل، 2002؛ پترسون و سیگل[21]، 2000). تئوری ذهن در عمل به کودک ابزاری قدرتمند میدهد تا با آن به اکتشاف، پیش بینی و تغییر رفتار دیگران دست بزند (راسل[22] و همکاران، 1998). تواناییهایی که رسماً با تئوری ذهن مرتبط میباشند عبارتند از : رشد اخلاقی، فهم توالی جهل و عقیده نادرست، تمایز ظاهر و واقعیت و به کار بردن اصطلاحات که بیان کنند حالت ذهن هستند (فری[23]، 1993؛ لزلی[24]، 1987؛ به نقل از راسل و همکاران، 1998). در حال حاضر در پژوهشها، به سه نوع تفاوت در رشد تئوری ذهن توجه قابل ملاحظهای می شود که عبارتند از تفاوتهای درون فرهنگی[25]، بین فرهنگی[26] و بین نوعی[27] (فلاول و میلر[28]، 1998؛ به نقل از لوئیس و کارپندل[29]، 2002).