در طول تاریخ انسان همواره کوشیده است تا تجارب و یافتههای خود را به فرزندان و نسل آینده منتقل کند. این نیاز به آموزش و یادگیری، سبب بقای جوامع بشری شده است و بدین سان فرهنگ سازی و حفظ آن، بخش جداناپذیر آرمانهای انسانی و شناسنامه انسان شده است. آموزش و یادگیری یک وظیفه راهبردی است و همواره این سوال برای صاحب نظران تعلیم و تربیت بوده است که میخواهیم چه چیزی را یاد بدهیم و چگونه میخواهیم آن را یاد بدهیم و برای یک آموزش اثربخش و کارآمد، استفاده از فنون و راهبردهای مطلوب دارای اهمیت بسیار است. همگام با تحولات روزافزون دانش و فناوری نظام آموزشی نیز تغییرات را سریع پذیرفته است (فهامی و عزتی، 1388). بنابراین تغییر هدفهای برنامه درسی، مواد و محتوای آموزشی، روشها و مسائل آموزشی و روی هم رفته تغییر در فرایند یاددهی و یادگیری و همگام شدن با نوآوریها امری مسلم و انکارناپذیر است. امروزه رشد شخصیت همه جانبه فرد یکی از هدفهای اساسی و اولیه نظامهای آموزشی شده است و یکی از جنبهه ای رشد و شخصیت انسان؛ جنبه اجتماعی است. جنبه اجتماعی رشد و آماده کردن دانشآموزان برای به سر بردن با دیگران و همکاری با آنها مدتهاست که نظر مربیان را جلب کرده است.
یادگیری مشارکتی رویکردی فعال و نوین است که بستری گسترده برای پژوهش و مطالعه د رجنبهها و متغیرهای گوناگون مرتبط با آن دارد.
لذا در این تحقیق محقق به دنبال بررسی تأثیر روش تدریس مشارکتی جیگ ساو بر مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع متوسطه اول بوده است.
امید است که روزنهای برای مطالعه و تحقیق بیشتر و گاهی برای بهبود فرایند یاددهی – یادگیری باشد.
بیان مسئله
بحث یادگیری فعال و یادگیرنده فعال و پژوهنده و مشارکت جو امروزه در مباحث تربیتی جایگاه ویژهای دارد؛ اما در نظام آموزشی ایران معلمان با تکیه بر روشهای سنتی به ویژه سخنرانی شاگردان را به حفظ و تکرار مفاهیم علمی ترغیب می نمایند و علی رغم اینکه در محافل علمی و تربیتی و حتی اجرایی صحبت از فعال بودن دانشآموز، رشد فکری و آزاداندیشی میشود؛ اما عملا چنین نظرگاههایی جنبه شعارگونه به خود گرفته اند. از سوی دیگر سخن از تقویت روحیه همکاری و رفاقت در بین دانشآموزان، رشد مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی آنان میشود؛ اما عملا نه تنها گام موثری در این راستا برداشته نمی شود، بلکه اغلب اوقات همکاری و رفاقت به نوعی رقابت تبدیل میشود که نتیجه اش افزایش حس حسادت، کینه و دشمنی در بین شاگردان است. (کرامتی 1381، ص4)
علاوه بر این امید میرود یافتههای این پژوهش بتواند:
- مربیان تربیتی و معلمان را در ارتقای دانش و بینش تربیتی و نیز مهارتهای تدریس یاری رساند.
- در بسط دانش در حوزه یادگیری مشارکتی یاریگر باشد، از آنجا که اکثر پژوهشهای انجام شده یادگیری مشارکتی را به صورت کلی مورد پژوهش قرار داده اند. این پژوهش یکی از روشهای ویژه مشارکتی را مورد بررسی قرار داده و از جنبه نظری نیز پیرامون این روش ویژه (روش جیگ ساو) مباحثی تازه را مطرح میسازد.
- با مطالعه تأثیر روش جیگ ساو بر مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی نظر مربیان و معلمان را نسبت به اهمیت مهارتهای اجتماعی تربیت و رشد شخصیت جلب نموده و در کنار بعد شناختی به بعد اجتماعی شخصیت دانشآموزان نیز توجه بیشتری میشود.
مالکوم[1] میگوید، مدارس میتوانند بخشی از آموزشهای لازم برای مهارت زندگی را در اختیار دانشآموزان بگذارند، اما اگر بیاییم از همین فرصت به جای آنکه صرف انباشتن اطلاعات مختلف در ذهن دانشآموزان کنیم بیشتر صرف روش کسب اطلاعات نماییم یا با بیان دیگر روشهای یادگیری را به آنان آموزش دهیم، توان لازم برای یادگیری مادام العمر را در آنان به وجود آورده ایم.
روشهای مختلفی برای یادگیری وجود دارد. بعضی از روشهای متکی بر محفوظات و حافظه است و فراگیرنده صرفا به حفظ مطالب ارائه شده توسط معلم میپردازند اما برخی روشهای یادگیری فرد را وادار به فکر کردن میکند، در این شیوه فرد نه تنها حالت انفعالی نداشته بلکه به صورتا کاملا فعالانه یاد میگیرد.
یکی از روشهای یادگیری مشارکتی روش جیگ ساو است که تأکید بر فعالیت و کار دانشآموزان با یکدیگر میباشد و به گونهای که اعضای گروه با همبستگی درونی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی و … برای رسیدن ب اهدافی مشترک تلاش میکنند. در این رویکرد معلم نقش راهنما و تسهیل کننده و تدارکدهنده موقعیت و مواد آموزشی را دارد و گردانندگان اصلی چرخه فرایند یاددهی و یادگیری، دانشآموزان کلاسها میباشند پژوهشهای زیادی برتری این روش تدریس را نسبت به رویکردهای رقابتی و انفرادی مورد تأیید و تأکید قرار داد هاند اما در نظام آموزشی ایران این رویکرد و سایر رویکردهای نوین و فعال یادگیری از جایگاه مطلوب خویش برخوردار نمی باشند (بهرنگی و آقایاری، 1383).
الگوهای گوناگونی در یادگیری مشارکتی معرفی شده اند که الگوهای جیگ ساو یکی از مهمترین آنها تلقی میشود در آن دانشآموزان به منظور دستیابی به یک هدف مشخص و برای اجرا یکامل وظیفه محوله با یکدیگر همکاری میکنند. معمولا دانشآموزان به تیمهایی برای مطالعه فصلی از یک کتاب درسی گروهبندی میشوند. آنگاه هر کدام از اعضای تیم قسمتی از فصل را مطالعه نموده و مسئول آموزش آن به سایر اعضای تیم خود میشوند. کلاسهای جیگ ساو علاوه بر ایجاد امنیت و حس همکاری و صمیمیت و جو عاری از تقلب و رقابتهای خشونت بار و جلوگیری از جو عاطفی و حس حسادت در دانشآموزان در محیط مدارس به انتقال علم و دانش با الگوی هدفمند و مناسب به دانشآموزان به گسترش مهارتهای آنان کمک میکند (بهرنگی و آقایاری، 1383).
در مقابل روش تدریسهای سنتی، روش تدریسهای نوین و مشارکتی قرار دارند که دانشآموز محورند و بر تعامل فرد با محیط تأکید دارند. پیشینه دانشآموزان را نادیده نگرفته و از آن برای بازسازی تجربه در زمان حال و هدایت تجربههای آینده بهره گیری میکنند و به نیازها و رغبتها و علایق، توانایی کمک کردن و کمک گرفتن از دیگران و برقراری ارتباط موثر با دیگران به گونهای که این ارتباط مقبول، ارزشمند و سودآور برای فرد و طرف مقابل باشد. (بیگی و فیروزبخت، 1382، به نقل از هارجی، 1944).
با دیگران ارتباط باز و آزاد داشتن و حقوق و رضایت خاطر آنها را جلب نمودن و به تعهدات اخلاقی خود در حد معقول و عادلانه عمل کردن و به حق و حقوق خود رسیدن، به گونهای که به دیگران لطمهای وارد نشود از مهارتهای اجتماعی است که یک شهروند باید در دوران تحصیل خود در آموزش و پرورش کسب نماید. و باید گفت که شکوفایی شخصیت به اندازهای اهمیت دارد که به روابط انسانی و کسب مهارت اجتماعی میپردازد. (کمالی، 1383).
پیشرفت تحصیلی دانشآموزان یکی از شاخصهای مهم در ارزشیابی آموزش و پرورش است و تمام کوششها و کنشهای این نظام در واقع جامع عمل پوشاندن به این امر تلقی میشود به عبارتی جامعه، به ویژه نظام آموزش و پرورش به پیشرفت کودک، رشد و تکامل موفقیت آمیز وی و جایگاه او در جامعه، علاقمند و نگران است و انتظار دارد دانشآموزان در جوانب گوناگون اعم از ابعادشناختی و کسب مهارتها، تواناییها نیز در ابعاد عاطفی و شخصیتی آنجا که لازم است پیشرفت و تعالی یابند.
(ابیضی، 1383).
نظر به اینکه این روش (جیگ ساو) از جنبهه ای فراوانی همچون صفا، صمیمیت و همدلی و تقسیم کار و… و در عین حال از پویایی برخوردار است، معلمان و مربیان بتوانند به نحو مطلوب استفاده بهینه را برده و به شخصیت دانشآموزان که ابعاد فراوانی را در بر میگیرد، بها و ارزش قائل شوند.
با توجه به مشکلات روشهای تدریس سنتی محقق به دنبال بررسی تأثیر تدریس مشارکتی جیگ ساو بر دانشآموزان پرداخته و میخواهد بداند که ایا این روش تدریس بر دانشآموزان پایه هفتم شهرستان جم تأثیر دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
با اینکه در اهمیت و ضرورت روشهای فعال تدریس تردیدی وجود ندارد، لیکن در اغلب موارد در بسیاری از مجامع آموزشی کشورهای پیشرفته وقتی سخن از تدوین و پیاده کردن برنامههای آموزشی و مواد درسی یا روشهای کاراتر جهت یادگیری خلاق به میان میآید مقاومت به صورت تردیدی جدی در علمی بودن، مفید بودن و وجود زمینههای لازم و حتی لزوم آن مطرح میشود، اما اکنون به طور جدی روشن است که در این دوران فراصنعتی، روشهای تدریس نه تنها یک ضرورت بلکه شرط بقاء است چرا که دانشآموزان با روشهای فعال از جمله روش تدریس جیگ ساو، ضمن تسلط کافی بر درس، روش درست فکر کردن و باریک بینی و دقت به خرج دادن را یاد میگیرند. بدین لحاظ اگر خواستار رشد و خلاقیت دانشآموزان خود هستیم و اگر به مسایل روحی و روانی و ذهنی آنها میاندیشیم و به ترقی آنها ویژه که در برخورد مناسب برای حل مسایل را جستجو میکنیم. روش جیگ ساو که همانند یک جورچین و پازل بوده، شرکت هر یک از دانشآموزان مانند و تکه از یک پازل برای تکمیل کردن و فهمیدن کامل ماحصل (حاصل) و نتیجه نهایی ضروری است. اگر قرار باشد دانشآموزان با هم کاری را تکمیل و نتیجهگیری کنند پس بدیهی است فقدان یکی از اعضای گروه به مثمر ثمر واقع نشدن کار منجر میشود و میطلبد که یک گروه در کنار همدیگر و با مساعدت و یکدلی کار را به پایان برسانند.
به اعتقاد کارشناسان تعلیم و تربیت، دانشآموزانی که از طریق یادگیری فعال به یادگیری میپردازند نه تنها بهتر بلکه از یادگیری لذت بیشتری میبرند.
یکی از مهمترین دلایل پویایی و کارآمدی نظامهای آموزشی پیشرفته در کشورهای توسعه یافته این است که در آن نظامهای آموزشی، مداوم روشهای یاددهی و یادگیری را مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند و همواره از بهترین روشها و اثربخشترین آنها استفاده نموده اند و معمولا تدوین روشهای یاددهی و یادگیری اساسی و بررسی ارزیابی آنان جزء وظایف مربیان و متخصصان میباشد. (قلتاش، 1383).
ما در عصری زندگی میکنیم که روشها و شیوه ها، نقش تعیین کنندهای دارند. این نکته را مربیان بزرگ تعلیم و تربیت نیز یادآور شده اند. (رابرت[2]) مربی برجستهی قرن یازدهم میلادی در بیان اهمیت آموزش، روی دو موضوع تأکید دارد: یکی نوع محتوای آموزشی و دیگری روش آموزش است. (شریعتمداری، 1387)
دیگران نیز در زمینهی اهمیت روش آموزش و یادگیری تأکیدات زیادی داشته اند. از جمله مالکوم نالس که روش یادگیری حقایق و علوم را مهم تر از خود این حقایق و علوم دانسته و میگوید: حقایقی که در دوران جوانی آموخته شده، دیگر کافی نیست و در بیشتر موارد نادرست است و مهارتهای فراگرفته شده، در اثر تکنولوژیهای جدید از مد میافتد. (مایرز[3]، ترجمه ابیلی، 1374)
در این رویکرد، رنگ و نژاد و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و زمینههای قبلی هیچ امتیازی را در موقعیت یادگیری برای پیشرفت فردی نمی دهد، بلکه فرصت برابر برای پیشرفت همهی اعضای گروه وجود دارد و جو همکاری و دوستی، یادگیری را سرشار از لذت و انگیزه میسازد، در این رویکرد دانشآموز این اندیشه را دارد که من و تو ما میشویم، میاندیشیم و از زیبایی و فواید همکاری و تلاش و دوستی و مهر و محبت بهره میبریم و از نگرش و مهارتهایی برخوردار میشویم که در خانواده و جامعه یاریگر ما میباشند. جامعهای که مسائل و مشکلاتی دارد و ناگزیر از حل آنها و چاره اندیشی دربارهی آنها باید بود. (قلتاش، 1383)
نگاهی گذرا به وضع نظام آموزشی کشور ایران این نکته را مسلم میسازد که هنوز رویکردهای رقابتی و سنتی و انفرادی، رویکردهای غالب و مسلط میباشند. معلم خود با این روشها به یادگیری نه به معنای واقعی بلکه برای قبول شدن و گذر از پایهها پرداخته و اکنون برای او آسانترین و بهترین روشهای آموزش و یادگیری میباشند.
مدیر و والدین و مسئولین آموزشی هم همین وضع را دارند. معلم بی انگیزه، مدیر تابع مقررات و بخشنامه ها، والدین نگران و دانشآموز کوه اضطراب و نگرانی و … آن وقت میخواهیم انسان فکور و اندیشمند داشته باشیم. معضل کنکور و بیکاری و … نداشته باشیم. با چه پشتوانهای و با کدام تدبیر و رویکردها؟ (بازرگان، 1388)
یادگیری مشارکتی یکی از رویکردها و شیوههای نوین و فعال تدریس است که میتواند پاسخگوی بسیاری از مشکلات و معضلات باشد. این رویکرد از پشتوانهای تحقیقاتی بسیار عالی برخوردار است.
معلمان امروز، باید نگرشی باز داشته باشند، یعنی آماده باشند تا رویکردهای مختلف را بیازمایند و پذیرای اطلاعات تازه دربارهی یادگیری و یادگیرندگان باشند. آنها همچنین باید روشهای مختلف را به کار گیرند تا این که کشف کنند کدام یک به نحو بهینه منجر به یادگیری دانشآموزان میشود. معلمان آینده باید از حالت سنتی تغییر یافته به چیزی بدل شوند که کارل راجرز[4] “تسهیل کنندهی یادگیری” و کلر[5] “مهندس آموزشی” یا “مدیر اقتضایی” مینامندش (سیف، 1376، ص532).
در فلسفه جدید تعلیم و تربیت، یک یاز مهم ترین اهداف نظامهای تربیتی، پرورش قوه تفکر در فراگیران است. رشد قوه تفکر در گرو این است که دانشآموزان مطالبی را که مطالعه میکنند، بفهمند. این مطالب مادههای تفکر هستند. در روان شناسی به آن گونه یادگیری که با درک و فهم توأم باشد، یادگیری معنادار گفته میشود. زمانی که دانشآموز موفق شود اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود پیوند دهد، یادگیری معنادار رخ داده است. اما امروزه، در بیشتر مدارس ما، تدریس به معنای انتقال معلومات از ذهن معلم به ذهن شاگرد است؛ با این روش کم کم ذهن دانشآموزان انباشته از مطالبی میشود که با نیاز و فکرشان متناسب نیست و این امر سبب میشود آنها آنچه را که آموخته اند، طوسی وار تکرار کنند و به تدریج، از یادگیری احساس کسالت کنند. این نوع یادگیری نه تنها در سازندگی آنها نقش موثری ندارد، بلکه زمینه رکود علمی و دلزدگی از فعالیتهای علمی را نیز فراهم میکند. نتایج پژوهش تیمر نشان میدهد که توانایی دانشآموزان ما در سطوح بالای یادگیری، به ویژه مهارتهای عملکردی و فرایندی، در مقایسه با دانشآموزان کشورها یدیگر، بسیار کمتر است. از آنجا که محتوای برنامههای درسی کتاب ها تا حد زیادی با دیگر کشورها یکسان است، این ضعف بیشتر از روشهای نامناسب آموزشی و یادگیری ناشی میشود که در عمل دانشآموزان را به سوی یادگیری حافظهای سوق میدهد. نتیجه این پژوهش ضوررت بازنگری در روشهای آموزش و یادگیری و چرخش به سمت روشهای فعال را بیش از هر زمان دیگری یادآور میشود (کیامنش و همکاران به نقل از کیوانفر، 1380).
اگر مدارس دوران دانشآموزی خود را به یاد آوریم میبینیم که مدارس کنونی نسبت به گذشته تغییرات اندکی کرده است. هنوز روشهای آموزشی 50 سال قبل به کار گرفته میشود، چنانچه معلمی برای مدت 50 سال به خواب رفته باشد، پس از بیداری میتواند به کلاس بازگردد و به خوبی انجام وظیفه کند. گچ، تخته پاک کن، قلم و کاغذ و … هنوز همان وسایل 50 سال پیش هستند، اما اگر همان معلم شغل دیگری داشت و فقط برای مدت 5 سال از شغل خود جدا میشد، اکنون قادر به اداهم کارش نبود (شعبانی، 1374).
همچنین، مشاهدات و اندازه گیریهایی که در طی سال ها در کلاسهای درس انجام گرفته نشان میدهد که در شیوههای آموزش سنتی یک معلم، به تنهایی، حدود یک سوم از وقت کلاس را صحبت میکند و به طور نسبی، معلم 50 درصد وقت کلاس را به حرف زدن خود اختصاص میدهد (گال، 1370).
بنابراین، به نظر میرسد که هر گونه سرمایه گذاری در آموزش و پرورش اعم از تغییر کتب، بهبود وضعیت امکانات آموزشی و کمک آموزشی بدون تغییر دادن نگرش ها و شیوههای آموزش معلمان امری بیثمر است.
یادگیری و جریان آن، یکی از ارکان اصلی برنامه تربیتی به شمار میآید. یادگیری اساس رفتار افراد را تشکیل میدهد. فرد از طریق یادگیری، با محیط خود آشنا میشود، گاه در مقابل محیط ایستادگی میکند، گاه از محیط برای تأمین نیازهای خود بهره میگیرد، گاه محیط را تحت تسلط و فرمان خود در میآورد و زمانی با آن سازگار میشود. بنابراین توجه به اصول یادگیری در فعالیتهای تربیتی، شرط اساسی موفقیت هر مربی است.
در رویکرد یادگیری مشارکتی دانشآموزان در قالب گروههای کوچک (معمولا 4نفره) برای رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر کار میکنند و علاوه بر مسئولیت در قبال یادگیری خود، در یادگیری دیگران نیز احساس مسئولیت میکنند.
تحقیقات زیادی برتری رویکرد مشارکتی بر رویکردهای سنتی نظیر رویکرد رقابتی و انفرادی را آشکار ساخته اند. تقویت روابط عاطفی، یادگیری مهارتهای همکاری، تقویت گسترش مثبت به مدرسه و تحصیل، هم افزایی، تقویت عزت نفس، فرصتهای برابر برای موفقیت، تقویت حس رقابت فرد با خود از آن جمله اند.
بنابراین ارائه روشهای فعال تدریس و آموزش آن به معلمان و روشن نمودن فوائد فضاهای آموزشی مبتنی بر همیاری میتواند راهگشای آموزش فعال علوم بوده و دانشآموز را در جهت کسب علم برای دانستن و کاربرد آن در زندگی روزمره و احساس زیبای بودن و با هم زیستن تقویت نموده و از او انسانی مفید و همواره کوشا در به رشد رساندن و بالندگی اجتماع بسازد.
با توجه به مطالب یان شده، هدف از پژوهش حاضر تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی و مهارت اجتماعی دانشآموزان میباشد.
اهداف تحقیق
-هدف اصلی تحقیق:
تأثیر روش یادگیری مشارکتی (جیگ ساو) بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
تأثیر روش یادگیری مشارکتی (جیگ ساو) بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان
-اهداف فرعی تحقیق:
- تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی مناسب
- تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر رفتارهای غیراجتماعی
- تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر پرخاشگری و رفتارهای تکانشی
- تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن
- تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر رابطه با همسالان
- تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر رابطه با همسالان
فرضیه های تحقیق
-فرضیه اصلی تحقیق
دانشآموزانی که به روش یادگیری مشارکتی آموزش داده میشدند نسبت به دانشآموزانی که به روش معمول آموزش میبینند پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند.
دانشآموزانی که به روش یادگیری مشارکتی آموزش داده میشوند نسبت به دانشآموزانی که به روش معمول آموزش میبینند مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند.
-فرضیه های فرعی
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق
تعاریف مفهومی
-تدریس مشارکتی جیگ ساو:
در این الگو دانشآموزان در بخشی از موضوعات درسی که موظف به یادگیری آن هستند، مهارت کامل به دست میآورند و سپس آموختههای خود را به سایر اعضای گروه خود میآموزند. (هارتمن[6]، 2008، به نقل از قلتاش، 1383).
-پیشرفت تحصیلی:
پیشرفت تحصیلی، معلومات یا مهارتهای اکتسابی، عمومی یا خصوصی در موضوعات مختلف درس است که معمولا به وسیلهی آزمایشها و نشانهها یا هر دو، که معلمان برای دانشآموزان وضع میکنند، اندازه گیری میشود (شعاری نژاد، 1364).
-مهارتهای اجتماعی:
مهارتهای اجتماعی عبارتند از: رفتارهای کلامی و غیرکلامی که موجب تعامل موثر فرد با دیگران میشود. برخی از این رفتارها عبارتند از: مشارکت کردن، رعایت نوبت، سازگاری پیش دستی در انجام فعالیت، انتخاب کردن، پذیرایی کردن و ارتباط برقرار کردن (گات و سفران[7]، 2007، به نقل از کرامتی، 1381: 85-84)
تعریف عملیاتی متغیرها
-تدریس مشارکتی جیگ ساو:
در این روش دانشآموزان برای کار کردن روی موضع درسی که به بخشهای مختلف تقسیم شده است، تیمهای 6 نفره و به مدت 10 جلسه (یک ساعت و ربع) تشکیل میدهند. مثلا: زندگی نامه
(سالهای نخست زندگی، یافته ها، جنبهه ای شخصیتی و روابط بین فردی)
-پیشرفت تحصیلی:
منظور از پیشرفت تحصیلی نمرهای است که دانشآموزان از آزمون اجرا شده در ارتباط با درس کسب می نمایند.
-مهارتهای اجتماعی:
نمرهای است که دانشآموزان از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون[8] (1796) کسب میکنند.
- مولفههای مهارتهای اجتماعی مناسب: نمرهای است که دانشآموزان از سوالات (18-1) پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون کسب میکنند.
- مولفه رفتارهای غیراجتماعی: نمرهای است که دانشآموزان از سوالات (29-19) پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون کسب میکنند.
- مولفههای پرخاشگری و رفتارهای تکانشی: نمرهای است که دانشآموزان از سوالات (41-30) پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون کسب میکنند.
- مولفههای برتری طلبی، اطمینان به خود داشتن: نمرهای است که دانشآموزان از سوالات (47-42) پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون کسب میکنند.
- مولفه رابطه با همسالان، نمرهای است که دانشآموزان از سوالات (56-48) پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون کسب میکنند.
[1] – Malcolm
[2] – Robert
[3] – Mayerz
[4] – Carl Ragerz
[5] – Celer
[6] – Hartman
[7] – Ghat and Sefran
[8] – Madsg