بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با تفكر انتقادی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر آبدانان
هر چه زمان میگذرد این نظریه بیشتر قطعیت مییابد كه پیدایش صفات و ویژگیهای رفتار هر فرد در سنین بالاتر به نحو قاطع و مؤثر از رویدادهای عاطفی و تجارب دوران طفولیت او مایه میگیرند. در واقع سرشت و شخصیت هر فرد در نخستین سالهای زندگی شكل پیدا می کند. بنابراین دوره ابتدایی تأثیرگذارترین دوره های رشد در زندگی دانش آموزان است در این دوره سنی كه دانش آموز در معرض پیامهای ارزشی، باورها و هنجارهای جاری در مدرسه قرار میگیرند و آنها را درونی میسازند. در مدرسه دانشآمورزان طی دورهای طولانی كه تأثیرپذیرترین دوره های رشد فردی است، در معرض آموزش برنامه های آشكار و مدون قرار دارند و ضمن آن تجاربی را كسب میكنند كه به شكل غیر مستقیم یا غیر آگاهانه شكل دهنده فرهنگ و ارزشهای مورد پذیرش آنان است. اثر بخشی این تجارب به مراتب بیشتر از روشهای مستقیم و كوششهای آگاهانه است(علوی و همكاران،1386).
از اواسط دهه 1970 و اوایل 1980 متخصصان برنامه درسی تلاشی در نظامند كردن تمامی نظریه ها با نگرشی متاتئوریكی داشته و موفق به ترسیم و ارائه نظام در این خصوص گردیدند كه سه مقوله كلی ((برنامه درسی رسمی یا صریح[2]))، ((برنامه درسی عقیم یا پوچ[3]))، ((برنامه درسی پنهان[4] یا مستتر)) را در بر داشت. هر رشته علمی دارای یک ساختار مفهومی است. برنامه ریزی درسی یكی از سرمایه های مفهومی برنامه درسی پنهان است(تقی پور و غفاری، 1388).
از سوی دیگر علاقه به توسعه تواناییهای تفكر انتقادی در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست. منشأ چنین علاقهای به آكادمی افلاطون[5] بر میگرد؛ ملدی كه دانشگاه های غربی مدرن سرانجام از آن برخاستند. كالجها و دانشگاهها از سنت دیرینه خود جدا شدند و عمدتاَ به دلیل پیشرفتهای مختلف در علوم و تغییرات همزمان در هدفهای آموزشی، تمركز خود را بیشتر به انتقال اطلاعات معطوف كردند. با این همه، امروزه به نظر میرسد كه مقدار اطلاعات در دسترس كامپیوتر و وسایل ارتباطی از توانایی افراد در استفاده از اطلاعات پیشی گرفته است. در چنین بستری دیگر كافی نیست كه محافل آموزشی به منزله مخزن دانش و استادان به مثابه سخنران و انتقال دهنده اطلاعات عمل كنند. بلكه شاگردان باید مهارت خود را در تفكر و استدلال افزایش دهند و اطلاعات موجود را پس از پردازش مورد استفاده قرار دهند(مایرز، ابیلی،1386:7).
1-2- بیان مسئله
گولد[10](1983) و سراتنیک[11](1981) صاحبنظران تربیتی معتقدند که فقر تفکر دانش آموزان نتیجه حاکمیت روشهای تدریس سنتی در مدارس میباشد. معلمان اغلب در جلوی کلاس میایستند و موضوعات علمی مطرح شده در کتاب را ارائه میدهند. از سوی دیگر گال[12](1984) میگوید دانش آموزان نیز بر روی صندلیهای خود مینشینند و حرفهای معلم را گوش می دهند یا یادداشت بر میدارند. معلم به تناوب سوالهایی را مطرح میسازد که اغلب در چند کلمه و با بهره گرفتن از کتاب میتوان به آنها پاسخ داد. سوالها اغلب از دانش آموزان به طور سریع و تسلسلی پرسیده میشوند، و عموما بر این فرض استوارند که تنها باید یک پاسخ درست داشته باشند. معلم داور نهایی پاسخ به حقایق علمی است. هدف سوالها به هیچ وجه، تحریک تفکر دانش آموزان نیست، بلکه نوعی تمرین برای آمادگی امتحان فراهم می کند. اغلب دانش آموزان حتی بدون تفکر، سوالها را از کتاب بیرون میکشند. از سوی دیگر بیشتر سوالهایی که در حین تدریس برای شاگردان طرح می شود، برای حفظ تمرکز دانش آموزان به گفتههای معلم یا تکرار سخنان معلم است. به این ترتیب فرصتهای فکر کردن، جستوجو کردن، ربطدادن، طبقه بندی کردن و مهارت های حل مسئله کمتر برای دانش آموزان فراهم می شود(شعبانی، مهرمحمدی،1379).
علاوه بر این یکی از اهدافی که به نظر میرسد آموزش و پرورش باید بدان بپردازد، پرورش توانایی تفکر دانش آموزان است(وزارت آموزش و پرورش، طرح کلیات نظام آموزش و پرورش،1376).
و در پایان، این پژوهش درصدد است که با برنامه درسی پنهان و نیز تأثیری که می تواند بر میزان مهارت های تفکر انتقادی(مقایسه، تشخیص و قضاوت) دانش آموزان داشته باشد و تاثیر این میزان مهارت ها نیز پیامدهای خاص خود را به دنبال دارد به بررسی رابطه برنامه درسی پنهان و میزان مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان بپردازد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
نظامهای آموزشی غایات و اهدافی دارند كه تعامل و یكپارچگی تمامی مؤلفه ها و عناصر برنامه برای نیل به آنها ضروری است. در همین راستا است كه اطمینان از اثر بخشی بایستهای این تعاملات، ركنی اساسی در برنامه ریزیهای آموزشی و درسی تلقی شده(مهرام و همكاران،1385). برنامه درسی پنهان، به عبور موفقیتآمیزی از مانع برنامه درسی رسمی یا طرحریزی شده است. به سخن دیگر، برنامه درسی پنهان بحثی از فرایند آموزشی مدرسه است كه به سادگی قابل درك نیست، ولی بخشی از آنچه را كه فرا گرفته می شود،(تقی پور و غفاری،1388).
برنامه درسی پنهان زمانی مورد توجه قرار گرفت كه دریافتند مدارس بیش از آنچه مدعی هستند به دانش آموزان میآموزند و این آموزشها به صورت نظامدار و سازمانیافته انجام می شود. بررسی این نكته، در عمل منجر به كشف برنامه درسی پنهان شد كه در آموزندگان اثری نافذ و پایدار داشت(سعیدی رضوانی و كیانی نژاد،1379).
در خصوص اهمیت برنامه درسی پنهان و تاثیر آن میتوان گفت که برنامه درسی پنهان، در حد معنیداری، تعیین كننده آن چیزی است كه مبنای احساس ارزش و عزت نفس همه شركتكنندگان است و همین برنامه درسی پنهان است كه بیش از برنامه درسی رسمی و در سازگاری شاگردان و اساتید تاثیر دارد. هیچ كودكستان، دبیرستان و یا دانشكدهای را نمیشناسیم كه یک برنامه درسی پنهان بر شاگردان و هیئت آموزشیاش را تحمیل نكرده باشد. اگر چه هر برنامه درسی پنهان ویژگیهایی دارد كه خاص موسسهای معین است، ولی وجود این گونه برنامه های پنهان تا حد بسیار زیادی كل فرایند تعلیم و تربیت را تحت تاثیر قرار میدهند(ملكی ،89).
از سوی دیگر یکی از چالشهای اساسی نظام آموزش و پرورش در ایران نحوه سازگاری با آن با شرایط جدید حاکم بر جهان و ایران بویژه در آستانه ورود به جامعه اطلاعاتی یا جامعه دانایی محور است. اگر قرار است آموزش و پرورش در ایفای کارکردهای خود موثر واقع شود؛ نمی تواند نسبت به این شرایط و تحولات بیتفاوت باقی بماند(فرختار1390). تفكر انتقادی به منزله مهارت اساسی برای مشاركت عاقلانه در یک جامعه دموكراتیک شناخته شده و در دنیای مدرن تجارت به منزله مهارت ضروری مورد حمایت است(آندولینا[14]،2001). تفكر انتقادی باعث می شود كه فرد، از مدارك و شواهد موجود بالاترین درك را داشته باشد و درك كردن فرد را قادر میسازد تا نظرات و معانی را كه در ورای هر چیز مهم وجود دارد آشكار سازد(جانسون[15]،2002). حتی در موقعیتهای روزمره تفكر انتقادی، تفاوت واقعی میان موفقیت و شكست در هر چه كار را به مرز مینمایاند و به موفقیت یاری میرساند(آندولینا، 2001).
علاوه بر این تفكر انتقادی از طریق ایجاد روابط معقول میان انسانها و تصمیم گیری بر اساس تحلیل عناصر یک موقعیت و تفكیک عناصر مطلوب از نامطلوب، زندگی توأم با آرامش و مهربانی به ارمغان میآورد، بنابراین اگر مدارس ما در آموزش این امر مهم ناموفق باشند جامعه ما و در نهایت جامعه جهانی شكست خواهد خورد. تفکر انتقادی فرد را قادر میسازد، شهروندی پاسخگو باشد که در اجتماع شرکت کند و یک مصرف کننده صرف نیست. کودکان با توانایی تفکر انتقادی به دنیا نمیآیند، و این توانایی به شکل طبیعی در تفکر توسعه نمییابد. تفکر انتقادی، تفکری است که برخی از جنبهها و مولفههای آن آموختنی است؛ که باید تدریس شود و برخی دیگر از جنبه های آن می تواند تحت تاثیر برنامه درسی پنهان قرار گیرد. بسیاری از کتابها و مقالاتی که تفکر انتقادی را تعریف می کنند، هدفها و روشهای آن را با هدفها و روشهای علمی یکسان و شبیه به هم نشان میدهد. اشخاصی که آموزشهای علمی دیدهاند، یاد گرفتهاند که برای رسیدن به سطح آگاهی های علمی باید انتقادی فکر کنند. البته اشخاصی که تحصیلات دانشگاهی دارند، تکنیکهای تفکر انتقادی را باید یاد گرفته باشند. تفکر انتقادی، توانایی تفکر برای خود شخص است و مطمئناَ، تصمیمات او در زندگی شخصی، تحت تأثیر قرار میدهد(فرختار،1390).
تفكر انتقادی در طول تاریخ بشریت همواره حضور داشته است، زیرا انسان از منطق و استدلال برای پرداختن به پرسشها و فرضیات خود استفاده میكند. تفكر انتقادی را میتوان همچون مشاهده منظم تفكرات انسان برای درك ارزش عمیق همه نكات بیان نمود تا این كه صرفاَ تفكر روبنایی دانسته و از آن برای برداشتههای ساده ذهنی استفاده كرد. علمایی از رشته های گوناگون مانند روانشناسان خردگرا و فلاسفه، روانشناسان رفتارگرا و متخصصان تحلیل محتوا و دانشمندان تعلیم و تربیت به بهره گیری از تفكر انتقادی روی آوردهاند(جمشیدیان قلعه سفیدی و خمیجانی فراهانی،1388،74).
1-4- اهداف پژوهش
هدف كلی این پژوهش عبارت است از: بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با تفكر انتقادی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر آبدانان که میتوان آن را به صورت
خرید اینترنتی فایل کامل :
اهداف جزئی به شرح ذیل بیان كرد:
الف- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح مقایسه دانش آموزان.
ب- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح تشخیص دانش آموزان.
ج- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح قضاوت دانش آموزان.
1-5- فرضیه های پژوهش
1- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت های تفكر انتقادی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
2- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح مقایسه دانش آموزان رابطه وجود دارد.
3- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح تشخیص دانش آموزان رابطه وجود دارد.
4- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح قضاوت دانش آموزان رابطه وجود دارد.
1-6- تعاریف نظری و عملیاتی
برنامه درسی پنهان: برنامه درسی پنهان همه عقایدی را شامل می شود كه دانش آموز به طور منفعل، مستقیماَ از محیط و چیزهای زنده و غیر زنده موجود در اطراف خود میآموزد. برنامه درسی پنهان دانش، اعتقادات، نگرشها، رفتارها را شامل می شود كه دانش آموزان هم به صورت قصد شده و هم به صورت قصد نشده در خود درونی میكنند.(فتحی واجارگاه، چوكده،1385).
برنامه درسی پنهان: عبارت است از نظرات معلمان پایه پنجم ابتدایی شهرستان آبدانان در ارتباط با برنامه درسی پنهان با بهره گرفتن از پرسشنامه.
ارتباطات متقابل نیروهای انسانی: موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی مدرسه است که عبارت است از ارتباطات میانفردی بین دانش آموزان و کادر آموزشی و اداری مدرسه و ارتباطات متقابل بین اعضای خانواده و مدرسه.
ارتباطات متقابل نیروهای انسانی: در این پژوهش وضعیت ظاهری، ارتباطات، تواناییها، وضعیتها، اجرای قوانین و نظارت با توجه به پرسشنامه مد نظر میباشد.
ساختار سازمانی: روابط منطقی و سازمانیافته که عبارت است از نظم و ترتیب دادن به کار و فعالیت و تکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار و تحقق هدفهای معین(علاقه بند،1383).
ساختار سازمانی: در این پژوهش روشهای تشویق و تنبیه، شیوهای مدیریت، کلاسبندی و گروهبندی و اجرای برنامه درسی، عدم تفویض اختیار و دادن آزادی عمل به معلمان با توجه به پرسشنامه مد نظر میباشد.
ساختار فیزیکی: روابط میان عناصر فیزیکی یک سازمان ساختار فیزیکی میگویند. این ساختار دارای دو بعد زمان و فضا است که شامل طراحی، اثاثیه و بدن انسانهاست(اسماعیلپور و همکاران،1385).
ساختار فیزیکی: در این پژوهش موقعیت جغرافیایی مدرسه، نوع چیدمان میز و نیمکت، وجود امکانات آموزشی و کیفیت نمازخانه مدرسه، ظاهر فیزیکی و طریقه معماری، نوع رنگآمیزی، وجود امکانات اولیه و درمانی، امنیتی، نوع و جنس نوشت افزار با توجه به پرسشنامه مد نظر میباشد.
مهارت های تفکر انتقادی: تفکر انتقادی نوعی تفکر مستدل، منظم، هدفمند و اثرگذار، منطقی و مبتنی بر پیامد که به روش علمی به بررسی تجزیه و تحلیل تمامی نظرات و اطلاعات دسترسی می پردازد(بختیارنصرآبادی و همکاران، 1391).
مهارت های تفکر انتقادی: عبارت است از میزان پاسخگویی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان آبدانان به آزمون مهارت های تفکر انتقادی.
مقایسه: مقایسه برنامه های جدید با برنامه های قبلی که باعث بهبود بخشیدن به کیفیت تجارب تربیتی در مدرسه می شود(ملکی،1389،ص95).
مقایسه: دانش آموز باید شکلها، اشیاء یا سوالهای داده شده پرسشنامه را با دقت مشاهده و مقایسه کند.
تشخیص: یک فن از ارزشیابی در یادگیری فراگیران و کوشش برای تعیین مشکلات یادگیری که معلمان بیشتر متوجه میشوند که دانش آموزان چگونه مباحث تدریس شده را درک می کنند(ملکی،1389،ص94).
تشخیص: اشکال داده شده پرسشنامه را با دقت مشاهده کند و مطالب نوشته شده را با دقت مطالعه کند و با توجه به توالی و ترتیب آنها، پاسخ مورد نظر را پیش بینی کند.
قضاوت: اصطلاح خوب و مفیدی برای وصف جوهر تفکر انتقادی است. انتقادی بودن را نوعی تمرین کردن قضاوت دانسته اند(شعبانی، مهرمحمدی، 1379).
قضاوت: دانش آموز باید اظهار نظر همکلاسان خود را با توجه به پرسشنامه تحلیل و قضاوت نمایند(رد یا قبول کنند) و دلایل قبول یا رد آن را توضیح دهند.
[1] – Curriculum
[2] -Explicit Curriulum
[3] -Null Curriculum
[4] -Hiddin Curriculum
[5] -Aflatoun Academi
[6] -Critical Think
[7]-John Dewey
[8] -Erikson
[9] – Abe Mazlow
[10] Goodlad
[11] -Sirotnik
[12] -Gall
[13] -Eisner
[14] -Andolina
[15] -Janson