بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی در دانشآموزان
انسان از همان بدو تولد در یک محیط اجتماعی رشد میکند، که این محیط در فرد به همان اندازه مؤثر است که، محیط طبیعی و فیزیکی در دگرگونی و تغییر ساختمان وجودی فرد نقش دارد. آنچه در این محیط اجتماعی میتواند انتخابهای فرد را محدود کند یا آن ها را گسترش دهد و مانع سهیم شدن فرد در تجربههای خاص با دیگران شود، یا وی را قادر سازد تا اکثر این تجربهها را داشته باشد، شخصیت[1] است (اتکینسون[2]، 1996؛ ترجمه براهنی، 1383). شخصیت است که میتواند برخی از افراد را ملزم و محدود کند و دیگران را در معرض تجربیات جدید قرار دهد. تعداد و تنوع موقعیتهای اجتماعی که در آن شرکت میکنیم و یا با دیگران تعامل برقرار میکنیم نیز توسط شخصیت ما تعیین میشود. البته تفاوتهایی که در نحوهی ادراک یا تعبیر ما از اشخاص، اشیاء و موقعیتهای موجود در محیطمان وجود دارد – طبق نظریه کلی[3] – به سبک شناختی[4] ما ارتباط پیدا میکند.
در واقع افرادی که از نظر پیچیدگی شناختی[5] بالا هستند، میتوانند در بین مردم تنوع بسیار زیادی را ببینند و قادرند به راحتی یک شخص را در طبقات زیادی قرار دهند. بررسیهای سیاستمداران آمریکا و انگلیس دربارهی ویژگیهای ذهنی معلوم ساخت که، آزادیخواهان و میانهروها نسبت به محافظهکاران از پیچیدگی شناختی بالاتری برخوردارند، بنابراین سبکشناختی یکی از ابعاد مهم شخصیت است (شولتز و شولتز[6]، 2005؛ ترجمه سید محمدی، 1388). اما باید توجه داشت که انسانها در عین حال که موجوداتی عقلانی هستند، خصایص هیجانی نیز دارند که این ویژگی، آن ها را به موجودی هیجانی تبدیل کرده است. سالها در فرهنگهای مختلف به واسطهی سنتها و قواعد مرسوم، عمل کردن بر اساس هیجانها مذموم شمرده میشد. زیرا این باور وجود داشت که هیجان منشأ خشونت و مختص حیوانات هستند و این ویژگی با فرایندهای عالی تفکّر همچون هوش هیجانی[7] و خلاقیت هیجانی[8] در تضاد هستند. اما امروزه روانشناسان با طرح مفهوم هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی سعی داشتهاند این موضوع را روشن کنند که این دو مقوله یعنی هوش و هیجان و یا خلاقیت و هیجان در تقابل با یکدیگر نیستند(آوریل[9]، 2007؛ به نقل از ایوسویچ، 2007).
تمام هیجانها در اصل تکانههایی برای عمل کردن هستند، برنامههای فوری برای حفظ زندگی که در طی تکامل تدریجی در وجود انسان به ودیعه گذارده شده است. طبق نظر گلمن[10](1994). در پژوهشهای جدید، نقش هوش هیجانی در دوران کودکی، در ارتباط با خلاقیت، برقراری ارتباط با والدین و در سنین بالاتر در تحصیل و انتخاب شغل آشکار است. خلاقیت نیز فرایندی است که در طی آن تلاش برای شکوفا کردن استعدادهای بالقوه صورت میگیرد(مایر[11]، 1999؛ نقل از ساووی 2004).
در پرتو خلاقیت، خلاقیت هیجانی مستلزم رها شدن از واکنشهای هیجانی معمول و خلق واکنشهای هیجانی بدیع است(گات بزال و آوریل، 1996).
مطالعات نشان دادهاند که شیوهی افراد برای ابراز تواناییهای شناختی از جمله هوش و خلاقیت، به شخصیت آن ها بستگی دارد(اتکینسون، 1996؛ ترجمه: براهنی، 1383). باید توجه داشت که وجود چنین رابطهای را نیز میتوان بین هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی با شخصیت در نظر گرفت.
1-2- بیان مسأله
هر کسی شخصیتی دارد، شخصیت شما به تعیین محدودیتهای موفقیت، خوشی و خرسندی در زندگی شما کمک میکند. ما دربارهی شخصیت صحبت میکنیم و اگر بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین موهبتهای شماست، گزافه گویی نکردهایم. تمام چیزهایی که انتظار دارید به دست آورید، خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار گیرد(شولتز، 2005؛ ترجمه: سید محمدی، 1388).
بی تردید میتوان گفت یكی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانكه با اندكی توجه در صحبتهای روزمره متوجه فراوانی كاربرد این مفهوم میشویم. كاربردهایی كه براساس معانی و تعابیر مختلف، گاهی دلالت بر صفات و ویژگیهای بارز افراد، اعم از مثبت معمولی و منفی مینمایند و گاهی نشاندهنده مقام و مهارتهای اجتماعی هستند كه نظریه پردازان درباره چگونگی تشكیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر، 1373ص121).
روان شناسی شخصیت حوزه بسیار گستردهای است، زیرا شخصیت، خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبههای گوناگون. برای شناخت شخصیت انسان، از دیر باز كوششهای فراوانی به عمل آمده كه برخی از آنها غیر علمی، خرافاتی، و معدودی دیگر علمی و معتبر است.(شولتز و شولتز، 2005؛ ترجمه: سید محمدی، 1388).
شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شكلگیری شخصیت، عوامل موثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، از یک جنبه، ارضا حس كنجكاوی، و میل به حقیقت جویی را در انسان دنبال میكند، زیرا این شناخت نوعی خود شناسی است. از سوی دیگر این شناخت و اطلاعات به شخص امكان میدهد كه در ارتباط متقابل با دیگران موضعگیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد. مطالعه شخصیت هم از جنبههای ارضای حس كنجكاوی و هم از نظر روابط اجتماعی دارای اهمیت است. به عبارت دیگر شخصیت شیوههای احساسات، افکار و اعمال افراد در طول زندگیشان را دربر میگیرد(چاوز-ایکل[12]، 2007).
پس به طور کلی شخصیت در روانشناسی به مجموعه ویژگیهای جسمی و روانی، و رفتاری كه هر فرد را از افراد دیگر شخصیتها متمایز میكند اطلاق میشود(كریمی،
خرید اینترنتی فایل کامل :
1375). اما باید توجه داشت که انسانها در عین آنکه موجوداتی عقلانی هستند، خصایل هیجانی نیز دارند که این ویژگی، آن ها را به موجودی هیجانی تبدیل کرده است. سالها در فرهنگهای مختلف به واسطهی سنتها و قواعد مرسوم، عمل کردن بر اساس هیجانها مذموم شمرده میشد. زیرا در بعضی از فرهنگها این باور وجود داشت که هیجان منشأ خشونت و مختص حیوانات است و این ویژگی با فرایندهای عالی تفکر همچون هوش و خلاقیت در تضاد میباشد. اما امروزه روانشناسان با طرح مفهوم هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی سعی داشتهاند این موضوع را روشن کنند که این دو مقوله یعنی هوش و هیجان و یا خلاقیت و هیجان در تقابل با یکدیگر نیستند(آوریل، 2007، به نقل از ایوچوبک[25]، 2007).
برخی از متخصصان، هوش را توانایی حل مساله میدانند. عدهای دیگر، آن را توانایی انطباق و یادگیری بر اساس تجارب روزمره میدانند. عدهای نیز معتقدند، در تعریف هوش فقط به جنبههای شناختی توجه شده است و سایر ابعاد هوش مثل خلاقیت و هوش عملی و میان فردی نادیده گرفته شده است(سانتراك، 1385).
هوش را توانایی درك و فهم عواطف به منظور ارزیابی افكار و خلق و خو و تنظیم آنها به گونهای كه موجب تعالی و رشد عقلی و عاطفی گردد تعریف كردهاند(گلدمن، 1380).
بنابراین توسعه و رشد هوش و خلاقیت یک عنصر كلیدی در یادگیری و تدریس محسوب میشود و اگر دانشآموزان بتوانند این ویژگی را كسب كنند، اولین گام را در جهت كنترل و هدایت هیجانهای خودشان برداشته و میتوانند موانع تضعیف كننده عملكرد را از بین بردارند(آقایار، شریفی و درآمدی، 1385).
به نظر میرسد شخصیت افراد میتواند پیش بینی كننده هوش و خلاقیت آنها باشد. از نظر گلمن شخصیت افراد تركیب درستی از عقل و دل است، اما به لحاظ فرهنگی آموختهایم كه به هیجانات خودمان همانند هیجاناتی كه اطلاعات درست ذهن را تعریف میكند اعتماد نكنیم. حتی گاهی واژه هیجان، بیانگر یک شخصیت ضعیف است و به كسی اطلاق میشود كه قادر به كنترل خویش نبوده یا حتی رفتاری كودكانه یا ابلهانه دارد(آقایار و شریفی درآمدی، 1384). مرور پژوهشهای انجام شده، متناسب با این مبانی نظری در پیوند ویژگیهای شخصیت و پیشرفت تحصیلی با هوش به درك بهتر كمك میكند. لذا اهمیت تأثیر پیشرفت تحصیلی در سلامت شخصیت دانشآموزان به حدی است که برخی از متخصصان آن را حداقل تا نیمه دوم دوره نوجوانی معیار اساسی برای تشخیص عملکرد سالم دانستهاند(سیف، ۱۳۶۳).
مطالعات نشان دادهاند که شیوهی افراد برای ابراز تواناییهای شناختی از جمله هوش و خلاقیت به شخصیت آن ها بستگی دارد(اتکینسون، 1996؛ ترجمه: براهنی، 1383).
لذا به نظر میرسد طبق نظر آوریل(1999). رابطهی هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی با رابطهی بین هوش شناختی و خلاقیت منطبق است. پژوهشهای تجربی از این فرض حمایت میکند،: که هوش شناختی و خلاقیت، سازههای مجزایی هستند(استرنبرگ و اوهارا[36]، 1999). و توجه به هوش هیجانی و خلاقیت نقش مهمی در تعلیم و تربیت دارد. و بایستی به معلمان خاطر نشان کرد که رفتار خلاق و عوامل درونی و بیرونی مرتبط با آن رفتار را میتوان تغییر داد و در بهبود آن تلاش کرد. بار-آن(1999). لذا شناخت خصوصیات افراد خلاق و ویژگیهای شخصیتی آنها امری ضروری است.
بدین ترتیب این فرض قوت میگیرد که آیا رابطهی بین هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی نیز به همین صورت است؟ و آیا بین ویژگیهای شخصیت دانشآموزان با خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی رابطه وجود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
این واقعیت که افراد از نظر استعداد، توانایی، خلاقیت و دیگر ویژگیهای شخصیتی تفاوت دارند و این تفاوتها را میتوان اندازهگیری کرد، احتمالاً از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده اما مطالعه علمی در مورد هوش و توانایی های ذهنی در ابتدای قرن بیستم آغاز شده است. مفهوم خلاقیت نیز که مورد توجه روانشناسان قرار گرفته با مفهوم هوش رابطه دارد. لذا در روانشناسی شناختی و خبرپردازی، رابطه هوش با یادگیری، تفکر، حل مسئله و دیگر فرایندهای شناختی مورد مطالعه قرار میگیرد. از طرفی خلاقیت، استعداد و قابلیت انسان در تولید اثرهای ابتکاری، نوآورانه و سودبخش است(استرنبرگ[37] و لوبارت[38]، 1999). از نظر والاچ[39] و کوگان[40]، با انجام دادن پژوهش درباره گروهی از دانشآموزان، آنان را بر اساس نمرههای هوش و خلاقیت میتوان مورد سنجش قرار داد و مطالعه رفتار و عملکرد تحصیلی این دانشآموزان را بررسی نمود، تا بر اساس نوآوری و اندیشههای جدید، میزان بهره هوشی دانشآموزان را در جهت رشد خلاقیت آنان و در راستای پیشرفت و رشد اطلاعات و دانش مورد محاسبه و سنجش قرار داد. از طرفی عوامل تاثیر گذار گوناگون در رشد و خلاقیت آنان در تحقیقات آتی تاثیر گذار است.
پس اجرای این نوع تحقیقات از اهمیت فزایندهای برخوردار است، زیرا كه پیگیری واضحتری از سازههای روانشناختی را ارائه میدهد و میتوان به شناسائی روابط بین متغیرها، طبقهبندی متغیرها، طبقهبندی روابط كمیتگرایی و در نهایت كسب اهمیت حیاتی برخوردار در این پژوهش بر اساس اندیشههای افراد پی برد. چرا که پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و شناسایی رشد آنان چه به صورت فردی و چه تیمهای شخصیتی متفاوت، برای شناسایی در مراحل زمانی و مكانی تحقیق بسیار حائز اهمیت و ضروری به نظر میرسد تا پژوهشگران، نویسندگان و صاحب نظران امر، ارتباط بین متغیرهای مورد بررسی را به نحو شایسته و علمی تعیین نموده و راهکارهای مدونی در جهت رشد و بالندگی علمی ایران اسلامی، بر مبنای دانش روز، به شکلی نوآورانه، خلاقانه و رشد یافته تدوین گردد تا شناخت ویژگیهای شخصیتی علم آموزان، موجب تسهیل در رشد خلاقیت آنان شود. اما توسعه و غنای پژوهندگی و پیشرفت علمی-تحصیلی كه از بهترین شاخههای ذوق و بالندگی افراد در جامعه است، در صورتی ذوق، استعداد و مهارت رشد یافته افراد را شکوفا میکند که بین پژوهش و پیشرفت، هوش و تفکر، خلاقیت و نوآوری ارتباط نزدیک و تنگاتنگ باشد.
لذا اهمیت موارد ذکر شده و ضرورت پرداختن به این پژوهش عبارت است از:
- نتایج حاصله برای پژوهشگران و صاحبنظران، نقش مهمی در شناسایی و برنامهریزی شخصیت روانشناختی دانشآموزان خواهد داشت.
- یافتههای بدست آمده از این پژوهش، مدیران و دستاندرکاران حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی را قادر می سازد تا با شناخت بهره هوشی، نوآوری، تفکر خلاق، رشد و توسعه خلاقیت، مهارت رشد یافته، تواناییهای ذهنی و اندیشههای نوآورانه دانشآموزان، در صدد انجام راهکارهای ملی و کشوری و ایجاد بسترهای زیربنایی و برنامهریزیهای مهم بلندمدت در حوزه سختافزاری و نرمافزاری باشند و زمینه توجه به این امر مهم و ضروری، پدید آید.
لذا یكی از راههای افزایش كارایی و بهرهوری در نظام آموزشی، شناخت و تمرکز بر شیوه یادگیری، مطالعه، پرورش استعداد و استعدادیابی دانشآموزان است، که با نگاه علمی و دقیق به خلاقیت و هوش فرد، میتوان از طریق پرورش هوش هیجانی و باروری خلاقیت هیجانی با توجه و تطبیق در روانشناختی شخصیت در آنان، این مسئله را مورد بررسی و تعمق قرار داد.
در سازمانهای آموزشی، پرورشی، مشاورهای، روانشناسی و روان درمانی ایران كمتر به این مسائل پرداخته شده است، در حالی كه در سایر كشورها توجه و ارتباط مسائل مربوط به دانشآموزان در مسئله یادگیری و استعدادیابی که با موضوع خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی در شخصیت آنان عجین شده و با توجه به جدید بودن این مبحث، مورد تحقیقات بسیاری قرار گرفته است. انشاءالله در ایران اسلامی نیز با دقت و نگرش علمی، این مسئله مهم و ضروری پیگیری و عملیاتی شده و در حد یک پژوهش تئوری باقی نماند.